پیوند میان آزادی و برابری به عنوان دو اصل در فلسفۀ سیاسی جان رالز، نقطۀ عزیمت او در برساختن نظریه ای دربارۀ عدالت بود. رالز با تکیه بر میراث فیلسوفان دوران روشنگری و به ویژه با بهره گیری از پشتوانه های ...
بیشتر
پیوند میان آزادی و برابری به عنوان دو اصل در فلسفۀ سیاسی جان رالز، نقطۀ عزیمت او در برساختن نظریه ای دربارۀ عدالت بود. رالز با تکیه بر میراث فیلسوفان دوران روشنگری و به ویژه با بهره گیری از پشتوانه های فلسفی ایمانوئل کانت در انسان شناسی و اخلاق، بنیان های نظریۀ خویش را تبیین کرد و به بحث پیرامون چیستی، چرایی و چگونگی دستیابی به عدالت پرداخت. سنت شکنی و نوگرایی رالز در نظریه ای دربارۀ عدالت، برصدر نشاندن برابری در کنار آزادی بود. در مقالۀ حاضر، با بهره گیری از روش تحلیل مفهومی و ارزیابی انتقادی، پیش زمینه های دو اصل عدالت و هم چنین منطق اولویت آزادی نسبت به برابری را مورد بحث و ارزیابی قرار خواهم داد. هرچند رالز به دلایل انسان شناختی در چارچوب نظریۀ فلسفی خویش دربارۀ عدالت، به فرض تقدم آزادی نسبت به برابری دست یافت، اما می توان دریافت که او با رهیافت های فلسفی و سیاسی، و در پرتو استدلال های منطقی، روابط همسایگی و همبودی میان آزادی و برابری پدید آورد تا در سایه سار آن، امکان تحقق عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه های انسانی فراهم گردد.
خداوند تعالی، نوعِ انسان را ـ فارغ از هر نژاد و مذهب ـ گرامی داشت و فرشتگان مأمور شدند در مقابل کرامت انسانی به سجده درآیند و از اینجا بود که ماهیت واحد انسانی شکل گرفت. این برابری ماهیت انسان در نظام خلقت، ...
بیشتر
خداوند تعالی، نوعِ انسان را ـ فارغ از هر نژاد و مذهب ـ گرامی داشت و فرشتگان مأمور شدند در مقابل کرامت انسانی به سجده درآیند و از اینجا بود که ماهیت واحد انسانی شکل گرفت. این برابری ماهیت انسان در نظام خلقت، برابری او را در نظام سیاسی رقم زد و درنتیجه «برابریهای سیاسی ـ اجتماعی» را برای او به دنبال آورد. این برابریها عمدتاً در پنج مورد خلاصه میشوند که عبارتند از: 1) برابری مردم در نگرش حاکمان؛ 2) برابری مردم در رفتار حاکمان؛ 3) برابری مردم و حاکمان؛ 4) برابری در امکانات و امکانها و 5) برابری صاحبان ادیان مختلف. دو اصل «شفافیت و تقدم آسیبمندان اجتماعی»، ضمانتاجرا و صحت اجرای این برابریها هستند. تنها ملاک برتری انسانها تقواست که به تصریح امام علی(ع) اجر و پاداش آن روز قیامت نزد خداست و هیچ امتیازی در حوزه حقوق سیاسی ـ اجتماعی به دنبال ندارد.
پس از این مرحله، در حوزه سیاست و اجتماع، به لحاظ توان، تلاش و استعداد، ما با انسانهای متفاوتی روبهرو هستیم و از آنجا که حق برابر برای انسانهای برابر است و در اینجا انسانها متفاوت میشوند، ضرورتاً باید نابرابریهایی در عرصه اجتماع شکل گیرد که شرط مشروعیت این نابرابریها، عادلانه بودن آنهاست. به موجب این شرط، برابریهای سیاسی ـ اجتماعی با عبور از قاعده «مردم به میزان عدالت در حق یکسانند»، در قالب نابرابریهای عادلانه تداوم مییابد.