علی اشرف نظری
چکیده
نوستالژی یا «حسرت گذشته» مفهومی محوری در مباحث هویتی و سیاسی معاصر است. فهم نوستالژی و ابعاد و زوایای آن در نظریههای روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی، بیانگر وضعیت یأس و از خودبیگانگی بنیادین ...
بیشتر
نوستالژی یا «حسرت گذشته» مفهومی محوری در مباحث هویتی و سیاسی معاصر است. فهم نوستالژی و ابعاد و زوایای آن در نظریههای روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی، بیانگر وضعیت یأس و از خودبیگانگی بنیادین و از جاکندگی زمانی- مکانی، پدیدار شدن نوعی حرمان و دلتنگی و اشتیاق فزاینده به گذشته و محور قرار دادن نگرشی «گذشتهگرا» است. نمادینه و آیینی کردن میراث گذشتگان، مکاشفه در گذشته و اعقاب دور و دنیایی پالوده و خالی از تعارض، مصادره حال و آینده به نفع گذشته، اعاده گذشتهای از دست رفته، پیجویی آینده در گذشتهای آرمانی، اکتشاف گذشته طلایی ملت و آیندهشناسی به معنای رجعت به گذشتهای فراواقعی از مشخصههای هویتی- سیاسی نوستالژی است. ضرورت بحث دربارة نوستالژی در این است که تفکر نوستالژیک در میان بخشی از ما ایرانیان به عنوان یک مکانیسم دفاع روانی برای بیرون راندن مضامین عاطفی ناخوشایند و به صورت وجهی ناخودآگاه جهت تخفیف و تعارض و اضطراب ناشی از جاکندگی زمانی و مکانی ریشه دوانیده است. از این رو، به بحث دربارة چرایی پناه بردن به گذشته و ایدههای نوستالژیک با تلاش برای اعاده گذشتهای از دست رفته پرداخته میشود. پرسش اصلی این است که ماهیت و کارکردهای نوستالژی چیست و در ایران معاصر چگونه بازتولید شده است؟ فرضیه مقاله این است که نوستالژی بیش از هر چیز «متضمن نفی» و «انقلابی علیه الگوها و رویههای موجود» است که با توسل به آن تلاش میکنند با طفرهروی از مشکلات موجود، به دامن گذشته بیاویزند و از طریق همدلی با میراث آن التیام یابند.