@article { author = {}, title = {تلاش ناکام تحمیل بینش فلسفی به روش علمی در قرن بیستم}, journal = {Research Letter of Political Science}, volume = {دوره سوم}, number = {شماره 3}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Iranian Political Science Association}, issn = {1735790X}, eissn = {2783-1469}, doi = {}, abstract = {Althought in the long priod of domination of philosophical thought there were some intellectuals who suggested application of empirical method in the study of natural phenoma, but this method found systematic and general application only in th 16th century and proved to be extremely effective in producting new and dependable knowledge about natural entities. In the 18th century, August Compte took long stepts in direction of applying this method in the studies of Human and social phenomena, and his work was seriously persued by the intellectuals of Wienna Circle in their endeavor at presenting experimental methodology wilhin the framework of positivism. Positivism was later developed by Carnap and Witgenestein in two different directions of exprementalism and logicalism, logical positivism flourished from the third decade of 20th century, despit the fact that positivism in either from lacked a logical foundation, because by this method only some parts of a whole is actually studid but the final statement is about the whole itself- the entity which is not actually studied. This point was shown brilliantly by David hume but the paradox was that experimental method, despite lack of logical foundation, was amazingly effective. karl Reymod Popper, in his efforts to solve this paradox, introduced falsification, instead of verification from this point of view a reasercher must try to disprove a hypothesis, in case of failure he must be accepted temporarily the hypothisis as true,. This means, in effect, metaphysical statements, which are essencially beyond falsification, must be accepted as true and scientific temporarily. Popper was thus the first intellectual in imposing a philosophical view on scientific method in 20th century and he praved the way of passing from science to metaphysics as well. In the early 1960s Thomas Kuhn in his well-known book, (Structure of Scientific Revolution) refuted exprimentalism in its both versions of verification and refutation, claiming that progress of science has nothng to do with application of experimental method and gradual accumulation of knowledge:progress of science is achived through scientific revolutions which substitute a new paradigm for the old one. A paradigm is, in essence, a collection of metaphysical beliefs accepted by the scientific community in a given period of time. This notion was further expanded by paul Fyrabend by claiming that any noticeable progress in science hase been achived not by following a given scientific method but by breaking methodological tabus. He goes much beyond rejecting experimentalism, he reject logicalism as well, by Bidding Farewell to reason, and prescribing anarchism in knowledge as a whole. Too withstand this onslaught, positivism restricted itself as behaviorism applicable in the study of social phenomena. As a result a “ scientific war” was initated between behaviorism and methodological anarchism in 1980s which led to critical relalivism in one hand and critical realism in the other. Critical realism, is the dominant methodology of research at present. so one can claim that philosophical and metaphysical efforts to discredit scientifical method was not successful.}, keywords = {science,scientific methodology,Epistemology,Methodology of Research,research}, title_fa = {تلاش ناکام تحمیل بینش فلسفی به روش علمی در قرن بیستم}, abstract_fa = {روش تجربه‌گرا که به‌صورت پراکنده و نابسامان توسط برخی اندیشمندان پیشین ارائه شده بود، بالاخره از سده شانزدهم به بعد در پژوهش پدیده‌های طبیعی به‌کار بسته شد و به علت کامیابی‌های شگفت‌انگیز خود به‌سرعت گسترش یافت و پشتیبانان روزافزونی پیدا کرد. در سده نوزدهم، اگوست کنت گام‌های بلندی در راستای کاربرد این روش در پژوهش پدیده‌های اجتماعی برداشت. در اوایل سده بیستم اندیشمندان حلقه وین کوشیدند با توسعه سنت تجربه‌گرایی کنت تفاوت‌های عمده علم از متافیزیک را نشان داده و روش علمی را برپایة اثبات‌گرایی استوار سازند. این اندیشمندان اثبات‌گرایی را در دو جهت توسعه دادند که به پیدایش دو مکتب اثبات‌گرایی تجربی و اثبات‌گرایی منطقی انجامید. اثبات‌گرایان تجربی تئوری‌های علمی را فراوردة کاربست روش استقرایی ـ آماری می‌دانستند، درحالی‌که اثبات‌گرایان منطقی علاوه‌بر تجربه، به جایگاه منطق در تئوری‌‌پردازی و آزمون آن اهمیت زیادی می‌دادند. طولی نکشید که این مکتب‌ها رقیبی پیدا کردند به نام ابطال‌پذیری. کارل ریموند پوپر بنیانگذار مکتب ابطال‌پذیری، این اندیشه دیرینه پیشینیان را که «استقرای کامل غیرممکن است» پیش کشید و برپایه آن ادعا کرد هیچ حکم علمی را نمی‌توان با کاربست روش تجربی اثبات کرد اما می‌توان آنها را با روش استقرایی ابطال نمود. ابطال‌پذیری نیز پیروان فراوانی یافت زیرا با این روش همه احکام متافیزیکیِ ذاتاً ابطال‌ناپذیر، به‌عنوان گزاره‌های معتبر علمی، گرچه به‌طور موقت، پذیرفته می‌شد و به این ترتیب همه احکام غیرعلمی هم می‌توانستند قبای علمی به تن کنند و مخالفان اثبات‌گرایی را خوشحال سازند. بدین ترتیب پوپر نخستین کسی بود که در سده بیستم با نشاندن روش قیاسی به‌جای روش استقرا در روند پژوهش‌های علمی، بینش فلسفی را از طریق دگرگون‌سازیِ روش، جایگزین بینش علمی کرد. آثار پوپر راه را برای تزریق بیشتر دیدگاه‌های فلسفی به روش و بینش علمی هموار ساخت. در دهه 1950 توماس کوهن با نگارش کتاب ساختار انقلاب‌های علمی، با تجربه‌گرایی به هر شکل و صورت آن مخالفت کرد و پیشرفت علم را نه از راه آزمون تجربی گزاره‌ها بلکه از طریق شکستن بینش‌های علمی جاافتاده یا «پارادایم‌ها» امکان‌پذیر دانست. این بینش را پل فیرابند با نگارش کتاب علیه روش ابعاد تازه‌ای بخشید؛ از دیدگاه او هیچ نوع روش پژوهش علمی وجود ندارد و هر پژوهشگری باید بر اساس خواست و سلیقه خود به پژوهش بپردازد. وی به قول خودش آنارشیسم را در علم و روش علمی توصیه کرد. روش علمی مبتنی‌بر سنت اثبات‌گرایی در برابر این هجمة همه‌جانبه، با ‌اندکی بازسازی به‌صورت رفتارگرایی عرض اندام کرد تا نشان دهد روش تجربی نه‌تنها در پژوهش پدیده‌های طبیعی بلکه فراتر از آن در پژوهش پدیده‌های اجتماعی نیز به‌طور مؤثر به‌کار بسته می‌شود. کشمکش میان آنارشیسم علمی و رفتارگرایی در دهه 1980 به‌صورت یک جنگ تمام‌عیار علمی درآمد و درنتیجه منجر به پیدایش مکتب نسبی‌گراییِ انتقادی شد که در گام نخست به‌کلی منکر وجود واقعیت‌های عینی جدا از ذهن و قابل شناخت گردید و مدعی شد حتی در صورت وجود واقعیت‌های طبیعی و اجتماعی، هیچ روش معینی برای شناخت یا آشکار‌سازی آن واقعیت‌ها وجود ندارد؛ صحنه علم نبردگاه پژوهش‌های رقیب با نقاط قوی و ضعیف هریک است و هر اندیشمندی می‌تواند دستاورد هر یک از آنها را بپذیرد یا رد کند. این آنارشیسم در روش‌شناسی، منجر به باز‌سازی واقع‌گرایی سنتی به‌صورت واقع‌گرایی علمی شد که هم‌اکنون، به‌رغم غوغای ضد واقع‌گرایان، حدود 90 درصد پژوهش‌ها عملاً با این روش صورت می‌گیرد.}, keywords_fa = {علم,روش علمی,روش پژوهش,شناخت‌شناسی}, url = {http://www.ipsajournal.ir/article_63.html}, eprint = {http://www.ipsajournal.ir/article_63_d2f324fcee59293cf574d6468639a00d.pdf} } @article { author = {}, title = {Making the Political Sciences Applicable and Conform to Needs and Expectations of Employment Market in Iran.}, journal = {Research Letter of Political Science}, volume = {دوره سوم}, number = {شماره 3}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Iranian Political Science Association}, issn = {1735790X}, eissn = {2783-1469}, doi = {}, abstract = {Based on the previous experiences for educational and research system, we could affirm that making the human sciences applicable and conform to the market and the objective needs of society is considered as an important factor for scientific development of the country. The great quantity of the students who study actually Political Sciences in the state and non-state universities from one side and the actual situation of employment and unemployment in the country from other side, lead us to perform some basic revision on the educational program. Our major question in this article is to study and evaluate the possible methods for making the educational program of Political Sciences more applicable and more near to the objective needs of employment environment. With a positivistic approach, the article tries to observe the contexts of employment through examining the expectations and the needs of organizations and centers which has employed the graduated students of political sciences during 30 previous years. At first, I have analyzed the importance of making the human sciences applicable and then I have studied the actual situation by distributing questionnaires among the under and post graduated students. Finally I have presented my suggestions.}, keywords = {Making applicable. Political Sciences}, title_fa = {"کاربردی سازی علوم سیاسی بر اساس نیازهای عینی بازار اشتغال در ایران"}, abstract_fa = {بر اساس تجارب نظام آموزشی و پژوهشی ایران در سنوات گذشته ، کاربردی سازی رشته های علوم انسانی ، از جمله عناصر توسعه علمی کشور محسوب می شود . حجم کمی دانشجویان رشته علوم سیاسی با توجه به وضعیت اشتغال در ایران ، همگان را بر آن می دارد تا در برنامه ریزی مفاد آموزشی و پژوهشی این رشته ها اقدامات اساسی و پایه ای صورت گیرد . پرسش محوری در این مقاله از روشهای ممکن برای کاربردی سازی و نزدیک نمودن محتوای آموزشی دروس علوم سیاسی به بازار کار و اشتغال در جامعه ایران است. با عنایت به اینکه موضوع اصلی رشته‌ علوم سیاسی ، مسائل قدرت،‌ حاکمیت و سیاستگذاری عمومی هر کشور در صحنه داخلی و خارجی است و دانش‌آموختگان این رشته‌ها علی‌الاصول نقش کلیدی در برنامه‌ریزی اداره نهادهای سیاسی کشور ایفاء می‌کنند، لذا دقت کافی در تدوین مفاد آموزشی این رشته‌ و گرایشه های مرتبط از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، و به عبارتی با سرنوشت یک ملت گره خورده است. در این پژوهش به موازات مطالعه کتابخانه ای از روش توزیع پرسشنامه میان دانشجویان رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل استفاده شده است. نظر خواهی از صاحب نظران و مصاحبه با مقامات برخی از سازمان ها ی دولتی که امکان اشتغال دانش آموحتگان این رشته ها را دارند باعث گردید تا نیازهای عینی محیط های اشتغال در ارائه راهکارها مورد توجه قرار گیرد. در این رابطه ابتدا مجموعه سازمانهای که دانش آموختگان رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل در آنها اشتغال یافته اند شناسای و دسته بندی شد. سپس تیم تحقیقاتی با هماهنگی های متعدد و با پرسش محوری از نوع نیازهای مراکز، به مدیریت کارگزینی، نیروی انسانی و در مواردی مقامات سازمانها مراجعه کرد و انتظارات سازمان های مذکور از یک دانش آموخته رشته علوم سیاسی که متقاضی اشتغال در آن سازمان باشد استعلام شد. روش مطالعه ،تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری این تحقیق گرایش به مدل اثبات گرای (پوزتیویستی) داشته و کوشیده با مراجعه به عینیات فضای موضوع مطالعاتی، ارزیابی از وضعیت موجود و ارائه راهکار داشته باشد. مباحث این مقاله در سه قسمت تفکیک شده است . نخست از ضرورت کاربردی سازی سخن به میان آمده، سپس وضعیت موجود و عدم کاربردی بودن محتوای دروس بحث شده و نهایتا راهکار پیشنهادی ارائه شده است.}, keywords_fa = {کاربردی سازی. علوم سیاسی}, url = {http://www.ipsajournal.ir/article_64.html}, eprint = {http://www.ipsajournal.ir/article_64_fa612eda3b3fc01259258bd57647a925.pdf} } @article { author = {}, title = {An Analysis of "Fundamentals of Political Thoughts in Islam": An Undergraduate Course in Political Science}, journal = {Research Letter of Political Science}, volume = {دوره سوم}, number = {شماره 3}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Iranian Political Science Association}, issn = {1735790X}, eissn = {2783-1469}, doi = {}, abstract = {"Fundamentals of Political Thoughts in Islam" is a required course at the undergraduate level in Iran for Political Science. As the syllabus for the course was formulated after the 'Cultural Revolution' some thirty years ago, a re-evaluation of the syllabus seems in order. The present research seeks to address the following question: Is the formerly-designed syllabus for "Fundamentals of Political Thoughts in Islam" keyed to the students' present intellectual needs? To examine the question, samples of relevant materials were gathered, students' needs were identified, and the attitudes of authorities towards the course were collected through the Delphi method. Results indicate that a revision of the syllabus is required since based on hermeneutically-derived findings, globalization of knowledge and the emergence of a new generation of thoughtful critics, we have gained new experience.}, keywords = {Political Thoughts in Islam,hermeneutic}, title_fa = {تجزیه و تحلیل واحد درسیِ «مبانی اندیشه های سیاسی در اسلام» (یکی از درس های اصلیِ دوره کارشناسی رشته علوم سیاسی در دانشگاه های ایران)}, abstract_fa = {درس « مبانی اندیشه های سیاسی در اسلام » به ارزش 2 واحد ،جزء دروس اصلی در مجموعه واحد های دوره کارشناسی رشته علوم سیاسی در دانشگاه های ایران می باشد. محورهای اصلی این درس، بر اساس سر فصل مصوب ِ سیصد و بیست و پنجمین جلسه شورای عالی برنامه ریزی وزارت فرهنگ و آموزش عالی ،مورخ 1/7/1375 ، عبارت اند از: «بخش اول : مبانی اندیشه های سیاسی در قرآن؛ آیات الاحکام سیاسی»، «بخش دوم: مبانی اندیشه های سیاسی در حدیث و سیره » و «بخش سوم: قواعد فقه سیاسی ». از آنجا که سرفصل های دروس عمدتاً بعد از انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها و در فضایی ملتهب تنظیم شده ،نقد و بررسی این واحد درسی و روزآمد ساختن آن ضرورت می یابد.سوال اصلی این است که : آیا سرفصل تنظیم شده ، پاسخ گوی نیازهای فکری دانشجویان در ارتباط با حوزه دینی در این برهه تاریخی( به وی‍‍ژه دهه سوم بعد از انقلاب ایران و عصر جهانی شدن ) می باشد؟ در صورت پاسخ منفی ، چه سر فصلی برای شرایط کنونی مناسب است؟ روش پژوهش: برای یافتن پاسخ معتبر و قابل قبول، از روش های بررسی محتوایی متون ِمرتبط ، تحلیل منطقی- عقلانی ، تطبیق و مقایسه ، نیاز سنجی و نیز بهره گیری از تجارب متخصصان و کارشناسان این حوزه درسی(به شیوه دلفی) استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی منطقی و تجارب مدرسان این واحد درسی، بیانگر آن است که با توجه به موارد زیر باید در سرفصل درس تجدید نظر صورت گیرد : 1. تجربه 30 ساله حکومت اسلامی در ایران ؛2. یافته های دانش و روش هرمنوتیک ؛ 3.وجود سنت های فکری دینی متفاوت ؛4. جهانی شدن اطلاعات و ارتباطات؛ 5. ظهور نسل جدید نقاد و نسبتاً آگاه از تحولات فکری و واقعی دنیای معاصر . این تجدید نظر در سر فصل ، عمدتاً، شامل محورهای زیر می باشد : - تأثیر دانش هرمنوتیک و دیگر سنت های شناخت شناسی بر اندیشه سیاسی اسلامی ؛ - قرائت واحد یا قرائت های مختلف از دین ؛ - کاربرد عقل در فهم منابع و متون معتبر دینی (عقل مقید و عقل آزاد) و نتایج آن در اندیشه سیاسی اسلامی ؛ - رویکرد های دینی( سنت گرایی دینی و روشنفکری دینی) و نسبت آنها با اندیشه سیاسی اسلامی ؛ - رابطه دین و سیاست (نگرش حداکثری و نگرش حداقلی به دین ).}, keywords_fa = {اندیشه های سیاسی ِ اسلامی,هرمنوتیک,نگرش حداکثری و حداقلی به دین,سنت گرایی دینی,روشنفکری دینی. اندیشه های سیاسی ِ اسلامی,روشنفکری دینی. اندیشه های سیاسی ِ اسلامی,روشنفکری دینی}, url = {http://www.ipsajournal.ir/article_65.html}, eprint = {http://www.ipsajournal.ir/article_65_5c4f01083f1291d53ce157b89abd1225.pdf} } @article { author = {}, title = {Academic unit of Contemporary Islamic Movements; the shortages of its Contents and Necessities for Revision}, journal = {Research Letter of Political Science}, volume = {دوره سوم}, number = {شماره 3}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Iranian Political Science Association}, issn = {1735790X}, eissn = {2783-1469}, doi = {}, abstract = {The topic of contemporary Islamic movements, in addition to other 7 topics as Islamic-oriented subjects, determined by the Council of Cultural Revolution as necessary topics for students of political science. The main aim of these topics that were designed within the radical, ideological and revolutionary milieu of 1980s, was to familiarize the students with the transformations of Islamic world, especially the Islamic movements and their role in the political changes of the Islamic world. After three decades of educational experience and occurrence of global structural changes that influenced the world, these questions are necessary to be examined: a- Are the present syllabuses inclusive and comprehensive enough? b- What are the most important transformations that led to the revision of this topic? c- What are the most important proposed syllabuses to make the topic updated and enriched? Findings of the research that are gathered by Delphi method and the author,s direct educational experiences, indicate that structural transformations of the world, the impact of globalization process on the behavioral changes of Islamic movements, the rise of new kinds of Islamic movements influential in the global sphere, such as Al,Quaide, Hezbollah, Hamas etc, development of new intellectual traditions in the study of social movements like the theory of political opportunity structure, development of interdisciplinary and discursive approach in the analysis of social movements, the political experience of the Islamic Republic of Iran, necessitate the revision of the contents and syllabuses of this topic. Concerning aforementioned necessities, some new syllabuses are proposed at the end of the article.}, keywords = {contemporary Islamic movements,Social movements,Political Science}, title_fa = {درس جنبش های اسلامی معاصر: بررسی کاستی های محتوایی و ضرورت های بازنگری}, abstract_fa = {درس جنبش های اسلامی معاصر به ارزش 2واحد، از جمله عنوان هایی است که به انضمام هفت عنوان درسی دیگر در زمره درس های اسلامی تعیین و پس از تأیید شورای انقلاب فرهنگی در برنامه آموزشی مقطع کارشناسی رشته علوم سیاسی دانشگاهها گنجانده شده است. هدف این درس که در فضای ایدئولوژیک و انقلابی دهه 1360.ه.ش طراحی شد، آشناکردن فراگیران این رشته با تحولات جهان اسلام بویژه جنبش های اسلامی و نقش آنها در روند تحولات این جوامع بوده است. اینک با گذشت حدود سه دهه از ارائه این واحد درسی و تحولات عدیده جهان اسلام و دگردیسی ها ی ساختاری ژرفی که جهان را متأثر ساخته است این سؤال ها ضرورت بررسی می یابد که آیا سرفصل های مصوب برای رفع نیازهای فکری فراگیران از جامعیت کافی برخوردار می باشد؟ مهم ترین تحولاتی که بازنگری این درس را به منظور روزآمد کردن آن الزامی کرده است کدامند؟ چه عنوان هایی برای عصری کردن این درس قابل پیشنهاد است؟ به اقتضای موضوع، این مقاله با استفاده از روش دلفی برای گردآوری داده ها و نیز تجارب شخصی و از رهگذر تطبیق اهداف و سرفصل ها و نیاز سنجی آموزشی درصدد است با رویکرد انتقادی، محتوا و سرفصل های این درس را مورد مطالعه قرار داده و در پایان پیشنهادهایی برای روزآمد نمایی، ارتقای محتوا و غنی سازی آن ارائه کند. یافته های تحقیق نشان می دهد که تحولات ساختاری جهان، جهانی شدن، اثر فرایند دموکراتیزاسیون بر دگردیسی رفتاری جنبش های اسلامی، پیدایش گونه های نوین جنبش های اسلامی با گستره اثرگذاری جهانی همانند القاعده و حزب الله لبنان، ظهور سنت های فکری جدید در مطالعه جنبش های اجتماعی مانند نظریه ساختار فرصت سیاسی و غیره، ضرورت کاربست رهیافت بین رشته ای و گفتمانی در تجزیه و تحلیل جنبش های اجتماعی، تجربه سیاسی جمهوری اسلامی و غیره ضرورت بازنگری در سرفصل های این درس را مضاعف نموده است. با عنایت به ضرورت های یادشده این مقاله سرفصل های زیر را برای این درس پیشنهاد می کند: نظریه های جنبش های اجتماعی، الگوی تحلیل و مطالعه جنبش های اسلامی، زمینه های تکوین و رشد جنبش های اسلامی معاصر، سنخ شناسی جنبش های اسلامی، تحلیل مقایسه ای جنبش های اسلامی قدیم و جدید، جنبش های اجتماعی و ساختار فرصت سیاسی، تحولات ساختاری جهانی و جنبش های اسلامی}, keywords_fa = {جنبش های اسلامی,جنبش های اجتماعی,جنبش های هویتی,برنامه ریزی آموزشی,علوم سیاسی}, url = {http://www.ipsajournal.ir/article_66.html}, eprint = {http://www.ipsajournal.ir/article_66_3dfae7972f0796be7b9e70569a3c1ad5.pdf} } @article { author = {}, title = {A Review of Law Modules in the Undergraduate Course of Political Science: Using the Applied Approach}, journal = {Research Letter of Political Science}, volume = {دوره سوم}, number = {شماره 3}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Iranian Political Science Association}, issn = {1735790X}, eissn = {2783-1469}, doi = {}, abstract = {Investing on education and development of human resources is one of the main issues preoccupying managers. This is because education and research are considered as the most valuable capital for societies. Generally, universities have three main functions: education, research and providing for certain public services. The social needs and expectations must be considered in educational and research programs of universities. Such programs should respond to the needs of administrative centers and public institutions, as customers of academic products. In this article, law modules in the BA course of political science are reviewed, using an applied approach. For this purpose, the author criticizes the syllabus of the modules, and considers the factors that have prevented the modules becoming applied. Then, some suggestions are offered to improve the syllabus, and four steps in planning educational texts are proposed. Finally as a sample, a law topic has been chosen to apply the desired model}, keywords = {applied education,research-based education,law modules in BA course of political science}, title_fa = {آسیب‌شناسی دروس حقوقی دوره کارشناسی علوم سیاسی؛ (کاربست رویکرد عملگرا در بازنگری محتوا، منابع، شیوه‌های آموزش)}, abstract_fa = {سرمایه گذاری برای تربیت و تامین نیروی انسانی از جمله مسائلی است که همواره ذهن مدیران جوامع را مشغول نموده است به گونه ای که به امر آموزش و پژوهش به عنوان یک سرمایه ملی نگریسته و آن را با ارزش ترین سرمایه ها که در وجود انسانها ذخیره می شود، به حساب می آورند. اساسا سه ماموریت عمده یعنی آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی برای دانشگاه ها وجود دارد. دانشگاه ها باید در هنگام ارائه ی برنامه های جدید آموزشی و پژوهشی به نیازها دقت کنند. ویژگی برون گرایی علم، اقتضا دارد که رابطه ای نظام مند بین اهداف و محتویات آموزشی با نیازهای مراکز اجرایی که مشتریان تولیدات دانشگاه هستند، برقرار گردد. در این مقاله با عنایت به دو نکته ی پیش گفته (ضرورت انطباق محتویات متون آموزشی با نیازهای کارشناسی جامعه و تاکید بر ارتقای توانمندی پژوهشی دانشجویان) دروس حقوقی دوره کارشناسی علوم سیاسی با رویکردی کاربردی مورد بازنگری قرار می گیرد. بنابراین ضمن بررسی موانع فراروی کاربردی کردن دروس مزبور، به نقد سرفصلهای مصوب دروس که محتوای منابع آموزشی و روش تدریس استاد را جهت می دهد، پرداخته است و پیشنهاداتی در جهت حذف، ادغام و اصلاح دروس و سرفصل های مربوطه ارائه می گردد. به عنوان اقدامی عملی نیز در جهت کاربردی کردن دروس، چهار گام پیشنهادی در طراحی مطالب آموزشی همراه با پیشنهاداتی در جهت اصلاح شیوه های آموزش دروس حقوقی ارائه می گردد. نگارنده در پایان مقاله به عنوان نمونه، یکی از مباحث حقوقی را انتخاب نموده و مدل مورد نظر خود را در قالب آن به مورد اجرا گذاشته است.}, keywords_fa = {آموزش کاربردی,آموزش پژوهش محور,دروس حقوقی دوره کارشناسی علوم سیاسی}, url = {http://www.ipsajournal.ir/article_67.html}, eprint = {http://www.ipsajournal.ir/article_67_f6e6010663d4794f3e7aa6a001fe2cca.pdf} } @article { author = {}, title = {بررسی منابع درسی تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران (1و2)}, journal = {Research Letter of Political Science}, volume = {دوره سوم}, number = {شماره 3}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Iranian Political Science Association}, issn = {1735790X}, eissn = {2783-1469}, doi = {}, abstract = {In this article, the author tries to have a glance on the texts about political and social history in contemporary Iran (a course taught in political science discipline in Iranian universities), and give an understanding about the difficulties observed about these texts. The texts are divided into two parts: Those written as textbooks, and those written for other purposes, but used as textbooks. Some elements are considered as the necessities of these textbooks: To be published as a book; to adapt with the conditions considered by the ministry of science, research and technology in Iran; to be free from bias; and so on. The textbooks are those used by the university professors. The method in this article is descriptive and analytical.}, keywords = {بررسی منابع درسی تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران (1و2)}, title_fa = {بررسی منابع درسی تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران (1و2)}, abstract_fa = {در این مقاله منابع درسی تاریخ تحوّلات سیاسی- اجتماعی ایران (منابع اصلی و کمکی) مورد بررسی قرار می گیرد. سوال اصلی این مقاله این است: آیا منبع (یا منابعی) در زبان فارسی وجود دارد که بتواند مطالب درسهای تحوّلات سیاسی- اجتماعی ایران (1و2 به صورت جداگانه) را پوشش دهد. منبع استاندارد و مورد قبول باید از شرایط زیر برخوردار باشد: به صورت کتابی انتشار یافته و قابل دسترس باشد؛ 2. حداقل سرفصلهای مصوّب درس را پوشش دهد؛ حتّی الامکان دارای پشتوانه ای نظری باشد؛ بیانی واقع‌گرایانه و فارغ از گرایش از حوادث داشته باشد؛ و... بنابراین سوال در مورد هر کدام از این موارد پرسش‌های فرعی این پژوهش را تشکیل می دهند. از آنجایی که منابع گسترده‌ای (بویژه منابع فرعی) برای این درس وجود دارد، معیار انتخاب آنها منابعی است که مورد استفاده اساتید تاریخ تحوّلات در حال حاضر قرار می گیرند. به دلیل اینکه این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی صورت می گیرد، از بیان فرضیه احتراز می شود.}, keywords_fa = {بررسی منابع درسی تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران (1و2)}, url = {http://www.ipsajournal.ir/article_68.html}, eprint = {http://www.ipsajournal.ir/article_68_121eb94096f8bb55c85725834a85d2e8.pdf} } @article { author = {}, title = {نقش زبان‌آموزی با رویکرد کل‌نگری و موضوع‌محور برای دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل}, journal = {Research Letter of Political Science}, volume = {دوره سوم}, number = {شماره 3}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Iranian Political Science Association}, issn = {1735790X}, eissn = {2783-1469}, doi = {}, abstract = {Along with conspicuous changes in social, economic, and political arenas, teaching and leaning methods have also drastically changed almost worldwide today. Unfortunately these voices have not been heard in most of the educational organizations including universities in Iran yet. English as a second/foreign language is still taught by traditional transmission model of teacher centered education in most of the universities around the country. Syllabi are hardly developed based on the real need of the students; neither are teaching and learning methods of education. Disciplines are not touched on an integrated basis in most of the schools in Iran either. These together make the problem of this study conducted in a form of integrated approach. English language teachers and some educational authorities plus a number of educators specialized in the focus of political sciences and international relationship participated to help us conduct, find answers to questions and suggest solutions to the above problems. Information was gathered, managed and analyzed simultaneously along with the conduction of the research. The result showed that the outcome of English language learning in most schools in the country is almost in vain. The researchers suggest that a paradigm of subject based holistic curriculum in which all dimensions of the learner are involved and issues are integrated may solve the problem of language leaning in Iran.}, keywords = {نقش زبان‌آموزی با رویکرد کل‌نگری و موضوع‌محور برای دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل}, title_fa = {نقش زبان‌آموزی با رویکرد کل‌نگری و موضوع‌محور برای دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل}, abstract_fa = {روش‌های آموزش زبان در قرن حاضر به دلیل تغییرات چشمگیر در حوزه‌های علوم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به‌گونة ناباورانه‌ای تغییر کرده اما در بیشتر مراکز آموزشی کشور و حتی در بسیاری از دانشگاه‌ها هنوز از روش‌های سنتی انتقال دانش و معلم‌محوری استفاده‌ می‌شود. مسئله بعدی نادیده گرفتن نیاز واقعی یادگیرنده است؛ یعنی درس‌ها، اهداف، روش‌های آموزشی و ارزشیابی در راستای رفع نیازهای واقعی آموزش‌گیرندگان تهیه نمی‌شود. مسئله بعدی عدم درک ارتباط مستقیم حوزه‌های دانش است که امروزه کمتر به آن پرداخته شده است. اینها مجموعه مسائلی است که در این پژوهش مختصر به آن توجه شده است. نوع پژوهش، تلفیقی از اقدامات کمّی و کیفی است. بدین ترتیب که وضعیت موجود از طریق ارائه پرسشنامه‌های چهارجوابی و از نوع باز و مصاحبه با تعدادی از معلمان، مسئولان و صاحب‌نظران آموزش زبان در دانشکده علوم انسانی و روابط بین‌الملل و سایر مراکز آموزشی مشابه و همچنین بررسی شواهد و اسناد موجود به‌دست آمده است. جمع‌آوری، مدیریت و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله براساس قواعد حاکم بر پژوهش‌های تلفیقی و کیفی مرحله به مرحله و همزمان با انجام مصاحبه‌ها و بررسی شواهد موجود انجام شده که نشان از وجود کاستی‌های فراوان در آموزش زبان و اتلاف وقت و سرمایه‌های ملی داشت. پژوهشگران حاضر با تکیه بر نظر مشارکت‌کنندگان در این پژوهش، چاره کار را در عنایت به رویکردی کلی‌نگر و موضوع‌محور می‌دانند که در آن همه ابعاد وجودی یادگیرنده درگیر یادگیری است و همه مسائل در ارتباط با هم درک ‌می‌شوند. این رویکرد باید با روشی مشارکتی و فعالیت‌محور و انتخاب رویکردی عینی و عملکردسنجی برای ارزشیابی همراه شود که در آن یاد‌گیرنده با بهره‌گیری از زبان انگلیسی، درگیر یادگیری موضوعات و مسائلی می‌شود که با زندگی واقعی او رابطه تنگاتنگ دارد}, keywords_fa = {زبان‌آموزی,کل‌نگری,آموزش موضوع‌محور,برنامه‌ریزی درسی,یادگیری بالا به پایین,آموزش فعالیت‌محور,اینسایدر و اوتسایدر,زبان کامل}, url = {http://www.ipsajournal.ir/article_69.html}, eprint = {http://www.ipsajournal.ir/article_69_1ec8ee3aca69cdd57081259be6bcf574.pdf} }