ORIGINAL_ARTICLE
پیش نظریه ای درباره روابط بین الملل: نگاهی خاورمیانه ای
هدف اصلی این نوشتار، بررسی زمینههای ارائه نوعی پیش نظریه اجماعی-بومی روابط بین الملل با نگاهی خاورمیانهای است.با توجه به وجود عناصر نظری موجود در خاورمیانه، امکان ارئه نظریهای غیر غربی وغیر متعین با خوانشی خاورمیانهای وجود دارد؟ این رویکرد مستلزم کمک گرفتن از نظریههای انتقادی روابط بینالملل وسازه انگاری روانشناختی درجهت تکمیل این عناصراست. به تبع، اجماع میان نخبگان دانشگاهی روابط بین الملل ایرانی، ترکی، وعربی برسرمبانی روششناسی، هستی شناسی ومعرفت شناسی واحد در راستای مطالعه روابط بین الملل؛ این بدلیل نظری راهموار میسازد.به عبارتی، حوزههای دانشگاهی روابط بین الملل بویژه درکشورهای عرب زبان به شدت تابع مفروضات واقعگرایی ونوواقعگرایی میباشند وتحولات درون جوامع خویش را اصولا تابع فعل وانفعالات سیاسی قدرتهای بزرگ وتوزیع مادی سامانه بینالمللی می انگارند.آسیب شناسی این رویکرد، وتشویق به تشریک مساعی درباب الگوهای نظری بدیل برای مطالعه تعاملات بین المللی وشناخت روابط بین الملل با تکیه بر اجماع نظری روابط بین الملل خاورمیانهای ازاهم اهداف کلی نوشتارحاضراست.
http://www.ipsajournal.ir/article_236_1b783637980d8068cfd14408be2a0698.pdf
2014-08-23
7
36
خاورمیانه
روابط بین الملل
هستی شناسی
معرفت شناسی
پسا استعماری
خوانش چند صدایی
این خلدون
نبی اله
ابراهیمی
ebrahimi@yahoo.com
1
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مناقشه هسته ای ایران : لیبرالیسم نهادگرا در مقابل نئو رئالیسم
حسب شواهد و قرائن، مناقشه هسته ای ایران همواره استمرار داشته و بر گستردگی آن افزوده شده است.به نظر می رسد نظریه های اصلی روابط بین الملل قادر باشندتبیین نسبتا دقیقی از مفهوم منازعه و به طور خاص منازعه هسته ای ایران ارائه دهند.
در این مقاله سعی شده است تا نشان دهیم که ایالات متحده و غرب به عنوان یک جهت گیری کلی و همیشگی در منازعات بین المللی و از جمله منازعه هسته ای ایران ، به رویکرد نئورئالیسم توجه و تمرکز دارند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در منازعه هسته ای خود با غرب و به ویژه ایالات متحده سعی دارد به صورت تاکتیکی از مؤلفه ها و مدعاهای رویکرد نئولیبرالیسم برای صورتبندی مذاکرات خود بهره گیرد. بدیهی است این ادعا به معنی آن نیست که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود تابع نظریه های لیبرالیستی و نئولیبرالیستی است.
این مقاله تلاش دارد تاضمن بیان تفاوت دو رویکرد نئورئالیسم و نئولیبرالیسم در منازعات بین المللی،رویکردهای ایالات متحده و غرب را از یک طرف و جمهوری اسلامی ایران را از طرف دیگر مورد بررسی قرار دهد.
http://www.ipsajournal.ir/article_237_cb6ab958d47c735f7bf2e76fa7ac1ad7.pdf
2014-08-23
37
74
نئورئالیسم
نئولیبرالیسم
منازعه
همکاری
امنیت
مسئله هسته ای
مدیریت منازعات
قدرت
احمدیان
1
عضو هیئت علمی دانشگاه رازی
LEAD_AUTHOR
سعیده سادات
احمدی
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نشانه شناسی عملیات انتحاری در منازعات گفتمانی عراق و چالشهای امنیتی آن بر جمهوری اسلامی ایران
عملیات انتحاری که در طی آن فرد از وجود خود به عنوان ابزاری برای کشتن دیگران استفاده می کند از سال 2003 به بعد به شکل گسترده ای باعث ناامنی و قتل هزاران انسان در عراق شده است. در صحنه سیاسی عراق سه گفتمان اسلام سیاسی مردم سالار ، اسلام گرایان سلفی(تکفیری) و سکولاریسم (لیبرال دموکراسی) به رقابت با یکدیگر برخاسته و هر کدام تلاش می کنند نشانه «عملیات انتحاری» را به نحوی معنا کرده و مورد ارزیابی و تفسیر قرار دهند که باعث تثبیت گفتمان آنها شود و به همین دلیل این نشانه در گفتمانهای مذکور معانی بسیار متعارضی پیدا کرده است به نحوی که درگفتمان اسلام سلفی به عنوان امری مقدس تحت عنوان «عملیات شهادت طلبانه » و در گفتمان اسلام سیاسی مردم سالار به مثابه دالی مشروط بین «عملیات شهادت طلبانه» و «عملیات انتحاری» و در گفتمان سکولاریسم به عنوان اقدامی غیر انسانی و «تروریستی» از آن یاد می شود.
مقاله حاضر میزان گسترش چنین عملیاتی در عراق را مرتبط با میزان توانایی گروههای سلفی در هژمونیک ساختن احساس محرومیت و عقلانی جلوه عملیات انتحاری برای مخاطبین خود می داند. چنانچه رقبای این گفتمان بویژه اسلام سیاسی مردم سالار در بی اعتبار ساختن دال های اسلام سلفی سهل انگاری نمایند نه تنها در عراق بلکه در دیگر کشورهای مجاور به ویژه ایران ، عملیات انتحاری افزایش خواهد یافت و مانع از تحقق امنیت پایدار در منطقه خواهد شد.
این مقاله با بهره مندی از الگوی گفتمان و با تاکید بر دیدگاه لاکلا و موفه ، شناخت و تجزیه و تحلیل جریانهای سیاسی را در چارچوب منازعات گفتمانی و در ظرف زمانی و مکانی خاص خود می داند.
http://www.ipsajournal.ir/article_238_bd48283023d018576b10f0cefa8ddac5.pdf
2014-08-23
75
110
گفتمان
عملیات انتحاری
عملیات شهادت طلبانه
اسلام سیاسی مردم سالار
اسلام گرایی سلفی
امیر محمد
حاجی یوسفی
amyousefi@yahoo.com
1
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
LEAD_AUTHOR
ابوالقاسم
عارف نژاد
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آمریکا و چین و چشم انداز نظام بین الملل
توسعه اقتصادی و قدرت یابی چین و آغاز فرایند ترجمه قدرت اقتصادی این کشور به موقعیت و نفوذ سیاسی در نظام بین الملل متغیر، سیال و انتقالی معاصر از رخدادها و پدیده های شاخص دوره پساجنگ سرد به شمار می رود. چین به مثابه نماینده قدرت های نوظهور و آمریکا به عنوان نماینده قدرت های سنتی نمادهای دو فرایند رقیب و متعارض در سیاست جهانی سده بیست ویکم محسوب شده و روابط آن ها به مهم ترین گزاره ادبیات سیاست بین الملل این دوران تبدیل گشته است. باتوجه به نسبت معنادار تحول در روابط آمریکا و چین با چرخش قدرت در روابط بین الملل، فهم ماهیت و مولفههای اثر گذار بر روابط این دوکشور میتواند در فهم مشخصه ها و چشم انداز نظام بین الملل هم سودمند و روشنگر باشد.
تردیدی نیست که اهمیت مناسبات چین و آمریکا و به ویژه نقش این دوکشور در نظام بین الملل دوره انتقالی و پیامدهای آن بر بازتوزیع قدرت، نقش و جایگاه بازیگران اقتصاد و سیاست جهانی، پرسش مهم مناظره های بین المللی جاری را تشکیل می دهد. نوشتار حاضر با طرح این پرسش که روابط چین و آمریکا چه تاثیری بر نظام بین الملل دوران انتقالی دارد؟ در صدد است تا با بررسی و واکاوی موضوعات و مباحث مهم روابط این دو کشور به تحلیل و ارزیابی پیامدهای آن بر نظام بین الملل بپردازد. برمبنای یافته های این مقاله ، چین و آمریکا پیش تر نوعی "سیاست همکاری توام با رقابت" را در پیش گرفته بودند. این سیاست اینک در دهه دوم سده جاری و در دوره انتقالی نظام بین الملل درحال تبدیل شدن به "سیاست رقابت توام با همکاری" است.
http://www.ipsajournal.ir/article_239_fdb51162d663c4ba17a10644bb810f8a.pdf
2014-08-23
111
145
چین
آمریکا
آسیا
نظام بین الملل
قدرت های نوظهور
قدرت های سنتی
هادی
سلیمانپور
1
عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
موازنه نرم: بریکس و چالش برتری آمریکا
با فروپاشی شوروی، دوران جدیدی در عرصه بینالملل آغاز شد و آمریکا مدعی نظام بینالملل تکقطبی هژمونیک به رهبری این خود شد. این برتری با شروع قرن 21 با چالشهای جدیدی مواجه شده است که نقش این کشور را در تحولات جهانی کمرنگتر نموده است. نظم جدیدی که در آن قدرتهای در حال ظهور نقش موثری ایفا میکنند، در حال شکل گرفتن است، چنانچه بسیاری از متفکران از نظام چند قطبی سخن میگویند. پرسشی که با آن مواجه میشویم، این است که قدرتهای در حال ظهور بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) چگونه در صدد مقابله با برتری آمریکا و ارتقای جایگاه خود در ساختار نظام بینالملل هستند؟ فرضیه ما این است که کشورهای بریکس از طریق پیگیری استراتژی موازنه نرم درصدد مقابله با برتری آمریکا و نیز ارتقای جایگاه خود در نظام بینالملل هستند. کشورهای بریکس با توجه به جمعیت انبوه و قدرت اقتصادی در حال رشد خود عمدهترین قدرتهای در حال ظهور نظام بینالملل میباشند که با آگاهی از عواقب و نتایج نامطلوبِ احتمالی ناشی از موازنه سخت و مقابله مستقیم با برتری آمریکا، به نوعی از استراتژی موازنه نرم برای مقابله با نظام تکقطبی و افزایش نفوذ و تاثیرگذاری خود در معادلات جهانی استفاده میکنند. لذا در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی، شکلگیری بریکس و ابزارهایی که این کشورها در راستای موازنه نرم در برابر آمریکا مورد استفاده قرار میدهند، را بررسی میکنیم.
http://www.ipsajournal.ir/article_240_9d6fb573eb9d134768d92b1e1c24fa7b.pdf
2014-08-23
145
176
ساختار نظام بین الملل
بریکس
نظام تک قطبی
موازنه نرم
برتری آمریکا
محمد علی
شیرخانی
1
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
رحیم
بایزیدی
rahimbaizidi@ut.ac.ir
2
AUTHOR
مجتبی
رضازاده
mjt.rezazadeh@yahoo.com
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در دوران سازندگی
دیپلماسی اقتصادی با گسترش فرایند جهانی شدن اقتصاد به عنوان یکی از ابزارهای نوین سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفته است. جهانی شدن اقتصاد در فرایند تکامل خود از منطق های درونی برخوردار می باشد که شناخت آنها لازم و ضروری است. چراکه، نادیده گرفتن آنها باعث می گردد، دیپلماسی اقتصادی نتواند در سیاست خارجی از جایگاه مناسبی برخوردار باشد. در واقع زمانی که همسویی اولیه میان منطق های جهانی شدن اقتصاد با صورت بندی های حاکم بر سیاست خارجی وجود داشته باشد دیپلماسی اقتصادی مجال ظهور پیدا می کند. در این مقاله به این سوال پرداخته می شود که دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی دوران سازندگی از چه جایگاه و نقشی برخودار بوده است؟ فرضیه تحقیق اینست که علی رغم اولویت یافتن منطق توسعه اقتصادی، دیپلماسی اقتصادی به دلیل اولویت عرصه داخل بر عرصه بین الملل و تداوم نقش دولت در حوزه اقتصادی و تاثیر گذاری موضوعات سیاسی بر اقتصاد، به صورت واکنشی مورد توجه قرار گرفت.
http://www.ipsajournal.ir/article_241_cfdb74ab91631dec8e04a7918d41505a.pdf
2014-08-23
175
214
دیپلماسی اقتصادی
جهانی شدن
سیاست خارجی ایران
دوره سازندگی
مختار
صالحی
1
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مناسبات حزب الله و دولت های لبنان، با نگاهی به شکل گیری و سیرتحول حزب الله
جنبشهای اجتماعی و سیاسی از مقوله تغییروتحول اجتماعی هستند ودرعین حال درجوامع شرقی واسلامی معاصر نوعی واکنش درمقابل فرایند گذاراز جوامع سنتی به جوامع جدید محسوب میشود. هریک ازجنبش های اسلامی با جهتگیری رهایی بخش و ضد استعماری که داشته اند، براساس دو مولفه ساختار یعنی عوامل محیطی، فشارهای سیاسی، اجتماعی و بحرانهای هویتی وکارگزار یعنی رهبری و ایدئولوژی، استراتژی وتاکتیکی را درپیشگرفته اندکه یا انقلابی بوده و یا اصلاحی، براین اساس برخی ازآنان سعی درانطباق با محیط پیرامونی خود داشته اند و برخی نیز استراتژی واکنشی را برای مقابله با شرایط بحرانی برگزیده اند. حزب الله لبنان نیز به عنوان یکی از جنبشهای اسلامی که در شرایط بحرانی جامعه لبنان ظهورکرده است درتلاش بوده تا با بهره گیری از دو شیوه واکنشی و انطباقی درقالب دو رویکرد رادیکالیستی و واقع گرایانه نسبت به تحولات تاریخی لبنان واکنش نشان دهد. به هرحال موضع گیریهای حزب الله درخصوص مسائل لبنان درارتباط با دولتهای این کشور از1982 تاکنون در قالب دو الگوی رادیکالی یا واکنشی و واقع گرایانه یا انطباقی صورت گرفته است. حزب الله بر این اساس درارتباط با دولتهای لبنان مشی واحدی اتخاذ نکرده بلکه براساس ضرورتهای سیاسی و تاریخی لبنان که متاثرازشرایط داخلی وخارجی آن است، موضع گیری کرده و درتمام این دوره ها در قالب دو الگوی رادیکالی و واقع گرا، رویکردی همراه با تعامل وتقابل را درپیش گرفته است. بنابراین با چنین رویکردی این نوشتار با بهره گیری از نظریه بحران هرایردکمجیان برآن است تا روابط سیاسی و تاریخی حزب الله و دولتهای لبنان را به شیوه توصیفی و تحلیلی مورد بررسی وکنکاش قراردهد.
http://www.ipsajournal.ir/article_242_3779a02dbb10fa26af0fb56f91a7b652.pdf
2014-08-23
215
242
حزب الله
دولتهای لبنان
رادیکالیسم
واقع گرایی
تعامل
تقابل
حسین
فرزانه پور
1
عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند
LEAD_AUTHOR
پیمان
زنگنه
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جمهوری اسلامی ایران وبنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی
با تجزیه اتحاد شوروی در پایان سال 1991 و درپی آن استقلال ناخواسته جمهوریهای آسیای مرکزی، دولتهای منطقه با چالشهای سیاسی-امنیتی بسیاری روبهرو شدند. یکی از مهمترین چالشها، رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی در این منطقه بوده است. این موضوع، بهویژه پس از رخدادهای 11 سپتامبر 2001، از اهمیت قابل توجهی برخوردار شده است. در این زمینه دیدگاهها و تحلیلهای گوناگونی با تاکید بر عوامل بیرونی و درونی موثر بر آن ارایه شده است. در این میان، گاه نقش جمهوری اسلامی ایران و سیاست آن به عنوان یکی از عوامل اصلی موثر در رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی در منطقه مطرح شده است. سوال اصلی این مقاله "چیستی نقش ایران در گسترش بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی" است. نویسندگان این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی نقش ایران را در رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی بررسی میکنند.
http://www.ipsajournal.ir/article_243_fb3cf8149f8616db6a4929becd3d0aab.pdf
2014-08-23
243
275
آسیای مرکزی
ایران
بنیادگرایی اسلامی
اسلام سیاسی
اتحاد شوروی
الهه
کولایی
koolaee@mail.com
1
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
محمد جواد
خوانساری
2
AUTHOR