انجمن علوم سیاسی ایران
پژوهشنامه علوم سیاسی
1735790X
2783-1469
14
4
2019
11
22
فراترکیب متغیرهای گفتمان های استعاری مدیریتی رؤسای جمهور ایران در رقابت های انتخاباتی
7
36
FA
علیرضا
بناگر
orcid 0000-0001-64
هیئت علمی
banagar_181@yahoo.com
داوود
کیاکجوری
گروه مدیریت،واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ایران
davoodkia@iauc.ac.ir
سعید
اسلامی
گروه علوم سیاسی، چالوس، دانشگاه ازاد، چالوس، ایران
eslameesaeed44@gmail.com
محمد جواد
تقی پوریان
دانشکده مدیریت و حسابداری، گروه مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، مازندران، ایران
mj.pourian@iauc.ac.ir
10.22034/ipsa.2019.386
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی گفتمانهای استعاری مدیریتی روسای قوه مجریه در رقابتهای انتخاباتی در سه دهه اخیر بوده است که در قالب 4 مقوله (گفتمانهای استعاری ساختاری، جهتی، وجودی، انتقادی) دسته بندی و ارائه شده است.<br /> روش : این مطالعه از نوع تحلیلی – توصیفی بوده و با توجه به روش اجرا ، مطالعه فرا ترکیب تلقی می گردد. جامعه آماری این مطالعه تمام مقالات معتبر قابل دسترس در سایت های الکترونیکی "گوگل"، "مگیران"، "ساینس دایرکت" در بازه زمانی 1994 تا 2018 بوده که محقق با استفاده از روش فرا ترکیب بازنگری دقیق و عمیق در موضوع انجام داده است و ابعاد و مولفه های تاثیر گذار، از روش تحلیل محتوا و شاخص کاپا و همچنین جهت اولویت بندی شاخص ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. <br /> نتایج حاکی از آنست که استفاده ازکلام استعاری توسط نامزدهاای انتخاباتی نه تنها وسیله برای بیان نظرات و پیشنهادات و اهداف آنها می باشد بلکه تاثیر مستقیمی بر ذهن مردم جهت انتخاب و رای دادن به کاندید مورد نظر دارد. همچنین برای تصمیم گیری قابل اتکا پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری با روش تحقیق مناسب انجام گیرد.
گفتمان استعاری,انتخابات,تبلیغات,ریاست جمهوری,ایران
http://www.ipsajournal.ir/article_386.html
http://www.ipsajournal.ir/article_386_d5ce6da875b41e4bfda8390374c9d261.pdf
انجمن علوم سیاسی ایران
پژوهشنامه علوم سیاسی
1735790X
2783-1469
14
4
2019
11
22
واکاوی میزان تأثیرگذاری شبکه های اجتماعی بر مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: ایران و روسیه در سال های 2020-2010)
37
80
FA
عارف
بیژن
0000-0003-1545-8770
دانشکده علوم سیاسی دانشگاه دولتی سن پترزبورگ روسیه
aref.bijan2018@gmail.com
احسان
اعجازی
0000-0003-3686-1913
دکتری تخصصی رشته روابط بین الملل دانشگاه گیلان
ehsan.ejazi@gmail.com
مهدی
لکزی
0000-0003-3700-581X
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
mehdi_lakzi@yahoo.com
10.22034/ipsa.2019.385
شبکه های اجتماعی از مهمترین ابزارموجود برای انتقال مفاهیم و مشارکت سیاسی محسوب می شود و همۀ نظام های سیاسی در این مقاله مطالعه موردی کشورهای ایران و روسیه در تلاش هستند آن را در اختیار گرفته و بر آن نظارت کامل داشته باشند و با آن نظرات خود را به مردم منتقل کنند. با توجه به اهمیت فزاینده شبکه های اجتماعی مجازی در تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع، در این مقاله آثار و پیامدهای استفاده از رسانه های اجتماعیِ فیسبوک، توئیتر و تلگرام بر مشارکت سیاسی را در دو کشور ایران و روسیه مورد بررسی و مطالعه قرار دادیم. بر این اساس در پاسخ به پرسش این پژوهش که شبکه های اجتماعی مجازی چه نقشی در تعمیق مشارکت سیاسی و شکل دادن به رفتار سیاسی و انتخاباتیِ افراد در ایران و روسیه ایفا کردند؟ این فرضیه مطرح می شود که شبکه های اجتماعی از طریق تسهیل و تسریع ارتباطات میان جامعه و نخبگان سیاسی نقش شتاب دهنده ای در تعمیق مشارکت سیاسی ایفاء کرده است به طوری که شبکه های اجتماعی این فرصت را در اختیار مردم ایران و روسیه گذاشته اند تا درباره سیاست اطلاعات به روز و فراوانی را به دست آورده و محدودیت های ایجاد شده توسط دولت ها را دور بزنند. نتایج پژوهش نشان داد، که رسانه های اجتماعی در ایران و روسیه توانسته اند میزان و نحوه مشارکت سیاسی افراد را دگرگون کنند. برای آزمون فرضیه از روش کیفی مطالعه موردی استفاده شده است.
ایران,روسیه,شبکههای اجتماعی مجازی,مشارکت سیاسی,رفتار انتخاباتی,نفوذ سیاسی
http://www.ipsajournal.ir/article_385.html
http://www.ipsajournal.ir/article_385_878eceef5499a417d6c01a9fbee03075.pdf
انجمن علوم سیاسی ایران
پژوهشنامه علوم سیاسی
1735790X
2783-1469
14
4
2019
11
22
بررسی اثر سیاستهای راهبردی اقتصاد سیاسی نفت و تحریمها بر تولید ناخالص داخلی کشور با استفاده از رویکرد پویاییشناسی سیستمی
81
106
FA
هومن
پشوتنی زاده
دانشجوی دکتری، مدیریت سیستمها، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
pashotany@yahoo.com
حامد
خامه چی
دانشجوی دکتری، مدیریت رفتاری، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
h.khamehchi@gmail.com
10.22034/ipsa.2019.387
تحریمهای اعمال شده بر کشور با هدف محدود ساختن درآمدهای نفتی ایران و بالتبع تاثیرگذاری مستقیم بر رشد اقتصادی صورت پذیرفته است. با توجه به اهمیت میزان تاثیرگذاری تحریمها بر رشد اقتصادی ایران، پیشبینی آثار این مهم بر تولید ناخالص داخلی کشور که به عنوان یک عامل بنیادین در رشد اقتصادی بشمار میرود، بسیار حائز اهمیت بوده و هدف اصلی پژوهش حاضر را شکل داده است. به منظور تحقق هدف اصلی پژوهش، الگویی در راستای پیشبینی تاثیر تحریمهای اعمال شده بر میزان تولید ناخالص داخلی کشور با استفاده از رویکرد پویاییشناسی سیستمی حادث گردیده است. در این راستا باید به این موضوع اشاره نمود که در الگوی ارائه شده ارتباط میان دادههای مرتبط با صادارات و واردات، عرضه نفت خام و مشتقات آن و همچنین تولید ناخالص داخلی کشور در نظر گرفته شده است. لازم به ذکر است که بازهی مورد بررسی در مطالعهی پیش روی در برگیرندهی یک بازهی زمانی 30 ساله بوده که از سال 1375 آغاز و تا سال 1406 ادامه مییابد. مدلسازی صورت پذیرفته با استفاده از نرمافزار Vensim DSS تحقق یافته و نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که اگر دولت بتواند به هر نحوی در بازهی زمانی 1406-1399 بطور متوسط شدت تحریمها را به میزان 20 درصد کاهش دهد و یا 30 درصد عرضهی نفت را ارتقاء بخشد، به ترتیب تولید ناخالص داخلی حدود 71/8 درصد و 46/18 درصد رشد خواهد یافت.
تحریم,پویاییشناسی سیستمی,رشد اقتصادی,تولید ناخالص داخلی,اقتصاد,جمهوری اسلامی ایران
http://www.ipsajournal.ir/article_387.html
http://www.ipsajournal.ir/article_387_dc9136b5d175fa5d2d5d7a3e26593d60.pdf
انجمن علوم سیاسی ایران
پژوهشنامه علوم سیاسی
1735790X
2783-1469
14
4
2019
11
22
پروبلماتیک ایران: نظریۀ سیاستِ هویت در جریانهای فکری معاصر ایران با تمرکز بر آرای جواد طباطبایی
107
130
FA
محمدتقی
قزلسفلی
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه ماززندران
m.ghezel@umz.ac.ir
حسن
شهسواری
دانشجو
hasanshahsavari67@yahoo.com
10.22034/ipsa.2019.388
این مقاله در تلاش است تا نشان دهد که چگونه دیدگاه سیاست آلمانی در مجادلات روشنفکری معاصر ایران، به ویژه منظومۀ فکری جواد طباطبایی چشماندازی را برای تبیین پروبلماتیک ایران یا به عبارتی، بحران هویت ایرانی با استفاده از ابزارهای نظری و مفهومی پدید میآورد. بر این اساس، مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که چگونه دانش سیاست آلمانی در الگوی نظری طباطبایی برای اندیشیدن به آنچه او "پروبلماتیک ایران" مینامد مورد استفاده قرار گرفته است؟ نوشتار حاضر بر این مدعاست که دانش سیاست آلمانی از هگل تا اشمیت اندیشهای مبتنی بر حل بحران هویت بر پایۀ ساخت دولت ملی و در عین حال ارائه راهکاری برای برون رفت از بحرانها بوده است. بر اساس چنین نگرشی، جواد طباطبایی با تعمیم تجربۀ آلمان قرن نوزدهم و بیستم به شرایط کنونی ایران، بحران هویت ایرانی را ناشی از نقصان در فهم از ایران و ناکارآمدی ایدئولوژیهای روشنفکری در این زمینه تلقی کرده و حل این بحران را در گرو ظهور دولتِ ملیِ پایدار میداند. در فلسفه سیاست طباطبایی، پروبلماتیک ایران با تأسی از اندیشۀ آلمانی در قالب دو گزارۀ اصلی ایرانشهری و ضرورت تأسیس دانشگاه ملی تبیین شده است. بر این اساس، ابتدا به اختصار در این باب سخن خواهیم گفت که اندیشۀ آلمانی چگونه فربه شده و آن گاه در ادامه به ماهیت چنین تأثیرپذیری اشاره میشود . از منظر روششناختی، نوشتار حاضر در چارچوب هرمنوتیک اسکینر و با رویکردی انتقادی و هنجاری تدوین شده است.
"ایران","هویت","دولت ملی","جریانهای فکری","جواد طباطبایی"
http://www.ipsajournal.ir/article_388.html
http://www.ipsajournal.ir/article_388_08eb846bc6d85c72581b49b36c1dbd16.pdf
انجمن علوم سیاسی ایران
پژوهشنامه علوم سیاسی
1735790X
2783-1469
14
4
2019
11
22
برساخت اجتماعی واقعیت در توئیتر فارسی؛ قالب بندی شبکه ای ارزش های سیاسی توسط همگان های شبکه ای در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396
131
161
FA
حسین
کرمانی
دانشگاه تهران
h.kermani@ut.ac.ir
10.22034/ipsa.2019.389
ایده اصلی این مقاله این است که کاربران توئیتر با انتشار توئیت های خود واقعیت را برساخته و به تجربه زیسته خود معنا می بخشند. بنابراین هدف ما در این مقاله، شناخت این مسئله در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 است. ما در این تحقیق ابتدا همگان های شبکه ای در توئیتر فارسی را شناسایی و تحلیل کرده و سپس برای درک چگونگی برساخت واقعیت در توئیتر فارسی، از مفهوم قالب بندی شبکه ای استفاده می کنیم. در واقع تمرکز ما بر چگونگی قالب بندی شبکه ای ارزشهای سیاسی در توئیتر فارسی خواهد بود. برای انجام این تحقیق روشهای تحلیل شبکه اجتماعی، تحلیل محتوای مردمنگارانه و تحلیل گفتمان انتقادی رسانه های اجتماعی را ترکیب کرده ایم. داده های تحقیق در دوران انتخابات از API توئیتر گردآوری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل خوشه، همگان های شبکه ای توئیتر فارسیشناسایی شدند. با استفاده از شاخص PageRank، 50 کاربر موثر در هر همگان را شناسایی کرده و سپس تمام توئیت های آنها در کل شبکه را استخراج کردیم. نهایتا با نمونه گیری احتمالی از این توئیت ها، نمونه تحقیق را شکل داده (حجم نمونه: 10416 توئیت) و همه توئیت های نمونه را تحلیل کردیم. نتایج تحقیق نشان داد که قالب های ارزشی مذمومیت مردمفریبی و مذمومیت فساد بیشترین بسامد را در توئیتر فارسی داشته اند. برای تحلیل دقیقتر چگونگی اجرای این کردار شبکه ای، نتایج مربوط به بسامد قالب های شبکه ای ارزشی در هر یک از همگان ها و همچنین بر اساس نوع کاربر نیز ارائه شده است.
توئیتر,رسانه های اجتماعی,انتخابات,قالب بندی شبکه ای,ارتباطات سیاسی
http://www.ipsajournal.ir/article_389.html
http://www.ipsajournal.ir/article_389_8d480b13be143c1d5a01c50f1b8a7f7d.pdf
انجمن علوم سیاسی ایران
پژوهشنامه علوم سیاسی
1735790X
2783-1469
14
4
2019
11
22
تأثیر قدرت سیاسی بر سیر تحول سیاستنامهنویسی ایرانی: از قرن پنجم تا فروپاشی صفویه
163
184
FA
فرزاد
محمدپور تهمتن
دانشجوی دکترای علوم سیاسی
f-mohammad-t@yahoo.com
بهروز
دیلم صالحی
استادیار گروه آموزشی علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر
behrooz-daylamsalehi@yahoo.com
کمال
پولادی
استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چاوس
kamal-pouladi@gmail.com
10.22034/ipsa.2019.390
سیاستنامهنویسی، مهمترین هنر نگارش و اندیشهورزی سیاسی در سراسر تاریخ تمدن ایرانی بوده است. این هنر، زمینه را برای نگارش متونی مهم در دورههای مختلف حکمرانی حاکمان مختلف فراهم نموده که هدف آنها ایجاد و استقرار و دوام حکومت در چارچوب مبانی معرفتی خاص نویسنده سیاستنامه در بستر تاریخی خاص خود و نیز مبتنی بر چگونگی ادراک سیاستنامهنویس از اوضاع زمانهاش بوده است. اما، مهمترین بحث در خصوص نگارش سیاستنامهها، تاثیرپذیری این آثار و متون از قدرت سیاسی است. این تاثیرپذیری به انحا و اشکال مختلف، نقش و کارکرد خود را بر روندهای تحول در سیاستنامهنویسی ایرانی در دوران اسلامی برجای گذاشته است. با توجه به این وضعیت، در مقاله حاضر تلاش شده است تا به این سوال پاسخ داده شود که قدرت سیاسی چه تأثیر بر سیر تحول سیاستنامهنویسی ایرانی از قرن پنجم به این سو، تا پایان حکمرانی امپراتوری صفویه داشته است؟ یافته های حاصل از نوشتار حاضر نیز نشان میدهد که قدرت سیاسی نهتنها بسترساز نگارش سیاستنامهنویسی شده، که خارج از دایرهی قدرت سیاسی دوران مورد مطالعه، اصولاً نمیتوان سراغی از سیاستنامهنویسی گرفت. لذا، سیاستنامهنویسی در چارچوب دایره قدرت سیاسی حاکم در این دوران قرار دارد.
سیاستنامه,قدرت سیاسی,مشروعیت,عدالت,سلطنت
http://www.ipsajournal.ir/article_390.html
http://www.ipsajournal.ir/article_390_3b52bac23c5fb15eb47e90d05d3f20a3.pdf
انجمن علوم سیاسی ایران
پژوهشنامه علوم سیاسی
1735790X
2783-1469
14
4
2019
11
22
تحلیل اعتراضات سیاسی دی ماه 1396
185
220
FA
مرتضی
نوروزپور
دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
morteza.noroozpour@gmail.com
10.22034/ipsa.2019.391
اعتراضات دیماه1396 یکی از گستردهترین اعتراضات سیاسی پس از انقلاب 1357 است. هدف این مقاله یافتن عناصر معنایی شکلدهنده به اعتراضات سیاسی دی96 است. برای نیل به این هدف، با تحلیل محتوای مصاحبههای عمیق با معترضین، مضامین اعتراضی شناسایی شده است. مضامین اولیه به سه دسته تقسیم شدند، دسته اول بنا به توصیفات مصاحبهشوندگان، ویژگیهای اعتراضی را نشان میدهد و دستهدوم انگیزشهای معترضین را بازنمایی میکنند. انگیزشهای معترضین به دو دسته «بنیادی» و «دورانی» تقسیم شدند. انگیزشهای دورانی از لحاظ سیر زمانی مربوط به مقطع پیش از اعتراضات هستند و انگیزشهای بنیادی مربوط به ساختارهای اجتماعی هستند که دیرپاتر بودهاند. انگیزشهای بنیادی نیز به دو دسته حیاتی و ذهنی(فرهنگی) تقسیم شدند. مواردی همچون: نیاز اقتصادی، نیاز جنسی و... جزو نیازهای حیاتی درنظر گرفته شدند و مواردی مانند تبعیض و تحقیر، محرومیت قیاسی، انگیزه اخلاقی و... در ذیل نیازهای ذهنی دستهبندی شدند. نهایتاً با اندازهگیری فراوانی این انگیزشها در متون مصاحبه با معترضین و با استناد به نظریه شناسایی اکسل هونت، به این نتیجه رسیدیم که عمده علت اعتراضات دی96، از باب نیازهای ذهنی بوده است و در راس این نیازها مسئله تبعیض و تحقیر قرار دارد.
اعتراضات دی 96,عدالت اجتماعی,نظریه شناسایی اکسل هونت,شورش های اجتماعی,جنبش های اجتماعی,اعتراض سیاسی
http://www.ipsajournal.ir/article_391.html
http://www.ipsajournal.ir/article_391_60d9c7b5928b7ffb5d65aa5ebc95f29b.pdf