علوم سیاسی در ایران با این انتقاد روبهرو بوده که با عمل فاصلة بسیار دارد، بومی نشده و جایگاه مناسب خود را نیافته است. به نظر میرسد یکی از عوامل عمدة ضعف پژوهش در علوم سیاسی در کشورمان عدم توجه جدی ...
بیشتر
علوم سیاسی در ایران با این انتقاد روبهرو بوده که با عمل فاصلة بسیار دارد، بومی نشده و جایگاه مناسب خود را نیافته است. به نظر میرسد یکی از عوامل عمدة ضعف پژوهش در علوم سیاسی در کشورمان عدم توجه جدی به امر «نقد» باشد. هدف از این تحقیق بررسی جایگاه نقد در پژوهش علوم سیاسی در ایران است. بدین منظور، مجلههای تخصصی علوم سیاسی مورد بررسی میدانی قرار گرفتهاند، گونههای مختلف نقد دستهبندی شده و طی یک بررسی کمی تعداد و حجم آثار اختصاصیافته به نقد در مقایسه با کل آثار سنجیده شدهاند. برای شناخت بهتر جایگاه نقد در پژوهش علوم سیاسی، یافتههای مربوط به مطالب انتقادی در مجلههای تخصصی علوم سیاسی با یافتههای مشابه در گزیدهای از مجلههای رشته ادبیات (که رشتهای بومی به شمار میآید و سنت دیرپایی از نقد در آن جریان دارد) مقایسه شدهاند. آمارها نشان میدهند 2/8 درصد عناوین و 5/4 درصد حجم مطالب منتشرشده در مجلههای پژوهشی علوم سیاسی به مطالب انتقادی اختصاص دارند که از ارقام مشابه در مجلههای رشته ادبیات اندکی مطلوبتر است، اما ضعف سنت نقد در پژوهش علوم سیاسی در ایران را آشکار میسازد. به علاوه، بررسی گونههای مختلف نقد در مجلههای پژوهشی علوم سیاسی نشان میدهد 91 درصد تعداد و 84 درصد حجم مطالب انتقادی، «نقد کتاب» بودهاند. ارقام مشابه در رشته ادبیات مشخص میکند مجلههای این رشته بیش از مجلههای علوم سیاسی به سایر گونههای نقد توجه مبذول میدارند.
تفکر اساس همه تمدنهاست و اساس تمدن جدید معرفتشناسی و روششناسی است که امروزه به یکی از ویژگیهای اصلی علم جدید تبدیل شده است. بر این اساس، برای درک تحولات جامعهشناسی جدید، بهویژه جامعهشناسی ...
بیشتر
تفکر اساس همه تمدنهاست و اساس تمدن جدید معرفتشناسی و روششناسی است که امروزه به یکی از ویژگیهای اصلی علم جدید تبدیل شده است. بر این اساس، برای درک تحولات جامعهشناسی جدید، بهویژه جامعهشناسی سیاسی معاصر نیازمند نگاهی معرفتشناسانه مبتنی بر روششناسیهای جدید هستیم.
فرض اساسی مقاله حاضر بر این اصل استوار است که تحولات علوم بشری در ارتباط کامل با تحولات پارادایمیک معرفتشناسانه و روششناسانه است؛ لذا میتوان ارتباط منطقیای بین گذر از سطوح مختلف تحلیل جامعهشناسیِ سیاسی فردی، گروهی و ساختاری به سطح تحلیل جهانی و سطوح مختلف تحلیل جامعهشناسی از نظریههای علتکاو و معناکاو به نظریههای تعاملگرا و سطوح مختلف معرفتشناسی پیشامدرن، مدرن، پسامدرن و فراپسامدرن برقرار کرد. بیشک امروزه نمیتوان بدون نگاه معرفتشناسانه، به درک صحیحی از حوزههای علمی بهویژه جامعهشناسی سیاسی دست یافت و بدون تردید بهبود در وضعیت آموزش و پژوهش سیاسی در گرو دستیابی به چنین فهمی است.
بیش از یک قرن است که رشته روابط بینالملل بیشتر به عنوان رشتة فرعی علوم سیاسی در ایران تدریس میشود؛ با این حال تقریباً هیچ تحقیق جامعی در مورد چگونگی تدریس رشته روابط بینالملل در ایران وجود ندارد. ...
بیشتر
بیش از یک قرن است که رشته روابط بینالملل بیشتر به عنوان رشتة فرعی علوم سیاسی در ایران تدریس میشود؛ با این حال تقریباً هیچ تحقیق جامعی در مورد چگونگی تدریس رشته روابط بینالملل در ایران وجود ندارد. این مقاله با استفاده از روش تحقیق پیمایشیِ مبتنی بر پرسشگری، نظرسنجی از طریق پرسشنامه و مصاحبه، درصدد پاسخ به پرسشهای تحقیق است؛ همچنین درصدد کشف این مطلب است که آیا نظریههایی غیر از نظریههای جریان اصلیِ رشته روابط بینالملل در ایران تدریس میشود یا خیر، آیا نظریهپردازیِ ایرانی ـ اسلامی در رشته روابط بینالملل که در ایران تدریس میشود، وجود دارد یا خیر؟ چه چالشهایی بر سر راه تدریس رشته روابط بینالملل در ایران وجود دارد و در نهایت چشمانداز تدریس این رشته در ایران بهویژه در مساعدت به تقویت نظریههای غیرغربی روابط بینالملل، چیست؟ این مقاله مبتنی بر پژوهش مقدماتی است که میتواند فتح بابی برای پژوهشهای بعدی در این زمینه باشد.
رویکردها و دیدگاههای مختلف و متعارضی در مورد امکان و امتناع نظریه اسلامی روابط بینالملل قابل طرح است. این اختلاف نظرها ناشی از رابطة علم و دین و به تبع آن انتظارات متفاوتی است که از دین اسلام در ...
بیشتر
رویکردها و دیدگاههای مختلف و متعارضی در مورد امکان و امتناع نظریه اسلامی روابط بینالملل قابل طرح است. این اختلاف نظرها ناشی از رابطة علم و دین و به تبع آن انتظارات متفاوتی است که از دین اسلام در عرصههای اجتماعی و در زمینه علوم وجود دارد؛ ازاینرو، بهرغم تلاشهای فکری صورتگرفته هنوز نظریة منطقی، منسجم و ساختارمند اسلامیِ روابط بینالملل در دست نیست. در این مقاله استدلال میشود که امکان پردازش یک نظریه اسلامی روابط بینالملل بر مبنای پیشفرضهای برخاسته از آموزههای اسلامی با کاربست منطق معتبر و موجّه اسلامی و با ماهیتی تبیینی، تکوینی، انتقادی و هنجاری با هدف توصیف، تبیین، تفهّم و تفسیر روابط بینالمللِ موجود و توضیح چگونگی تکوین و تغییر آن و سپس تجویز نظم بینالمللی مطلوب، امکانپذیر است.
در عرصه پژوهشهای علوم سیاسی در ایران کمبود مطالعات تجربی بهروشنی مشاهده میشود، بهویژه اگر با رشتههای دیگری از علوم اجتماعی مانند جامعهشناسی، روانشناسی و علوم تربیتی مقایسه شود. ...
بیشتر
در عرصه پژوهشهای علوم سیاسی در ایران کمبود مطالعات تجربی بهروشنی مشاهده میشود، بهویژه اگر با رشتههای دیگری از علوم اجتماعی مانند جامعهشناسی، روانشناسی و علوم تربیتی مقایسه شود. بخش عمدة مقالههایی که در ارتباط با این رشته نوشته میشوند، برآمده از یافتههای پژوهشهای تجربی نویسندگان نیستند و صرفاً به شکل محدودی به دادههای موجود تکیه میزنند. پژوهشهای کتابخانهای و حتی کمتر از آن، سندپژوهیْ روش اصلی گردآوری اطلاعات برای تدوین مقالههای علمی در این رشته هستند. با وجود آنکه در چند سال گذشته به سبب تأکید نشریههای علمی ـ پژوهشی بر مطالعات تجربی بر شمار مقالههای حاصل از یافتههای پژوهشی افزوده شده، هنوز تحرک کافی در زمینه کارهای پژوهشی تجربی در میان پژهشگران علم سیاست در ایران مشاهده نمیشود. بیشترین پژوهشهای تجربی در حوزه علوم سیاسی در قالب طرحهای پژوهشی عمدتاً کمّی / آماری صورت میگیرند که حمایتهای مالی به دست آوردهاند؛ اما حتی دادههای این پژوهشها نیز کمتر در اختیار پژوهشگران دیگر قرار میگیرد و معمولاً به صورت خصوصی یا محرمانه، به بایگانی سپرده میشوند. مهمترین پیامد چنین وضعیتی در حوزه پژوهشهای علوم سیاسی، فقر اطلاعات پژوهشی برای تحلیلهای ثانویه و انباشت محدود دانش دربارة رفتارهای انواع بازیگران سیاسی اعم از بازیگران فردی و نهادی است. نویسنده در این مقاله تلاش میکند تا علل و عوامل نازل بودن میزان پژوهشهای تجربی علوم سیاسی در کشور را به بحث بگذارد و استدلال کند که علاوه بر عوامل ساختاری و نهادی مانند نبود حمایتهای مالیِ کافی از سوی نهادهای علمی و دانشگاهی و دشواریهای گردآوری دادههای تجربی در محیط ایران، بخشی از کمتوجهی شایع به اینگونه پژوهشها از تصورات نادرستی ناشی میشود که دربارة روشهای تجربی و لوازم آن وجود دارد و میتوان با دگرگونی در نگرشها، بهویژه در شکاف میان روشهای کمّی و کیفی، اسباب گسترش پژوهشهای تجربی را فراهم ساخت.
توجه به ایجاد رابطة مناسب میان نظریه و پژوهش یکی از عوامل موجد پیشرفت رشتههای علمی و تولید دانش در رشتههای مختلف و از جمله علوم اجتماعی و به طور خاص روابط بینالملل است. یکی از حوزههای تولید ...
بیشتر
توجه به ایجاد رابطة مناسب میان نظریه و پژوهش یکی از عوامل موجد پیشرفت رشتههای علمی و تولید دانش در رشتههای مختلف و از جمله علوم اجتماعی و به طور خاص روابط بینالملل است. یکی از حوزههای تولید علم در همه کشورهای جهان، رسالههای دکتری تخصصی هستند که در آنها تلاش میشود دستاورد علمیِ درخوری حاصل شود؛ در نتیجه وجود رابطة مناسب میان چهارچوبهای نظری و مطالعات تجربیِ رسالههای دکتری از شرایط توفیق در تولید علم محسوب میشود. هدف از این پژوهش به عنوان تحقیقی کاوشی و توصیفی، دستیابی به تصویری کلی از وضعیت رابطه میان نظریه و پژوهش در رسالههای دکتریِ رشته روابط بینالملل در سه دانشگاه مهم دولتیِ ارائهکنندة برنامههای دکتری در این رشته است. یافتههای پژوهش حاکی از وجود مشکلات جدی در فهم و برقراری عملیِ رابطه میان نظریه و پژوهش است. یافتههای پژوهش نشان میدهد نه پژوهش به شکل مستقیم متکی بر گزارهها و فرضیههای نظریه است و نه در جهت تکمیل نظریه گامی برداشته میشود، نه تعیین شرایط صدق و کذب نظریهها مد نظر است، نه به محک زدن نظریه یا گزارههای خاصی در آن توجه میشود، و نه توجهی به نظریهپردازی زمینهمند (نیل به نظریه از طریق مطالعه تجربی) وجود دارد.
تحولات سریع در دنیای معاصر و نیازهای بهشدت فزایندة محافل علمی و اجرایی برای درک بهتر و واقعگرایانهتر پدیدهها، فرایندها و رخدادهای جهان، نظام آموزش دانشگاهی بسیاری از کشورها را متناسب با ...
بیشتر
تحولات سریع در دنیای معاصر و نیازهای بهشدت فزایندة محافل علمی و اجرایی برای درک بهتر و واقعگرایانهتر پدیدهها، فرایندها و رخدادهای جهان، نظام آموزش دانشگاهی بسیاری از کشورها را متناسب با این تحولات دستخوش تغییر کرده است. با توجه به چنین پیشفرضی، نظام آموزشی کشور نیازمند پویایی، تحول و پاسخگویی در مقابل نیازهای اجتماعی و جهانِ بهشدت متغیر کنونی است.
بسیاری از سرفصلهای دروس رشته علوم سیاسی که در فضای سالهای نخستین انقلاب اسلامی طراحی شده است، پس از سی سال نیاز به بازنگری دارند تا همخوانی بیشتری با نیازها و واقعیتهای معاصر داشته باشند. با توجه به چنین الزامی، در این پژوهش به بازنگری سرفصل یکی از دروس رشته علوم سیاسی در دوره کارشناسی یعنی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته میشود.
مهمترین یافتة این پژوهش آن است که زمان آن فرا رسیده تا سرفصلهای درس سیاست خارجی با عطف به تحولات داخلی، منطقهای و بینالمللی و متناسب با نیازهای جامعه دانشگاهی اصلاح شود. همچنین این مقاله نقاط ضعف سرفصلهای این درس را مشخص و پیشنهادهایی برای بهبود، کارآمدتر بودن و هماهنگتر بودن این سرفصلها با نیازهای جامعه دانشگاهی ارائه میدهد.