بررسی رابطۀ میان انسان و سیاست از دغدغههای اصلی در فلسفۀ سیاسی به شمار میرود. ادبیات مربوط به سوژه (فاعل شناسا) به طور عام و سوژة سیاسی به طور خاص، دامنة بسیار گستردهای را در علوم اجتماعی و انسانی ...
بیشتر
بررسی رابطۀ میان انسان و سیاست از دغدغههای اصلی در فلسفۀ سیاسی به شمار میرود. ادبیات مربوط به سوژه (فاعل شناسا) به طور عام و سوژة سیاسی به طور خاص، دامنة بسیار گستردهای را در علوم اجتماعی و انسانی دربرمیگیرد، اما مهمْ چگونگی تبدیل سوژه به سوژة سیاسی در این ادبیات، بهویژه ادبیات قرن بیستم است. در این مقاله به سوژة سیاسی یا ساحت سیاسی سوژه و تحول معنایی و مفهومی آن میپردازیم؛ تصوری سیاسی و فلسفی از سوژه که اشاره به رابطۀ انسان و سیاست دارد؛ این حقیقت که شخص انسانی (همان سوژه شناسا و فاعل دکارتی و کانتی)، تحت تأثیر امور مطلقی مانند قدرت، فناوری، پدرسالاری، رسانهها و... از هویت اصلی خود دور شده است.
این امر که از منظر مکاتب مختلف پردازش شده درصدد پاسخ به این سؤال است که سوژه انسانی و فاعل شناسا چگونه و از طریق چه مکانیسمهایی در قرن بیستم و پس از آن بهویژه پس از 11 سپتامبر 2001، به سوژة سیاسی تبدیل شده است. در این راستا، نظرات و دیدگاههای مکاتبی چون آنارشیستها، فمینیستها، اگزیستانسیالیستها، و متفکرانی چون فوکو، مارکوزه، لوکاچ، آلتوسر و بودریار، بررسی میشوند. در واقع هدف این نوشتار، اندیشهشناسیِ سیاسی در این زمینه است.
هدف این پژوهش، بررسی ابعاد سیاسی و اجتماعی شعر پروین اعتصامی شاعر نامدار معاصر ایران است. پروین نهتنها در مقایسه با تمامی زنان شاعر معاصر ایران بلکه در مقایسه با بسیاری از شاعران مرد این دوران نیز، ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی ابعاد سیاسی و اجتماعی شعر پروین اعتصامی شاعر نامدار معاصر ایران است. پروین نهتنها در مقایسه با تمامی زنان شاعر معاصر ایران بلکه در مقایسه با بسیاری از شاعران مرد این دوران نیز، بیش از همه به طرح مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته است. یکی از ویژگیهای عمده و غالب سیاسی ـ اجتماعی شعر پروین، برتری عدالت اجتماعی بر آزادیهای سیاسی است. بااینهمه، شعر پروین بازتاب دیدگاههای متضاد و متناقض او دربارة مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی نیز هست. نویسنده بر آن است که این تناقض از تأثیرات همزمان بستر اجتماعی و جریانهای سیاسی اجتماعی عصر او از یک سو، و جلوههای فرهنگیِ میراث ادبی و بهویژه میراث عرفانی و صوفیانة ایران از سوی دیگر، ناشی میشود.
این واقعیت که عدالت و امنیت هر دو از فضایل عالی به شمار آمده و مطلوب جوامع مختلف هستند، پاسخ دادن به این سؤال را که «در مقام تعارض، کدامیک از این دو اصل میباشند، و یا اینکه نسبت بین این دو فضیلت چگونه ...
بیشتر
این واقعیت که عدالت و امنیت هر دو از فضایل عالی به شمار آمده و مطلوب جوامع مختلف هستند، پاسخ دادن به این سؤال را که «در مقام تعارض، کدامیک از این دو اصل میباشند، و یا اینکه نسبت بین این دو فضیلت چگونه است؟»، بسیار دشوار میسازد. در مقالة حاضر نگارنده ضمن تعریف مفاهیم مذکور و تبیین مواضع بروز تعارض بین «عدالت» و «امنیت» در دو ساحت نظر و عمل، به دستهبندی دیدگاههای موجود جهت خروج از این وضعیت میپردازد. این دیدگاهها عبارتند از: رویکردهای امنیتمحور و عدالتمحور. در ادامه ضمن نقد این رویکردها، دیدگاه بدیلی را که بر اصل تعامل استوار است، ارائه مینماید. مطابق این رویکرد جدید، باید بین دو وجه اصلی عدالت و امنیت (کارکرد و بنیاد) تفکیک قائل شد. تنها در این صورت است که مشخص میشود عدالت و امنیت در شرایط طولی (کارکرد امنیت با کارکرد عدالت و یا بنیاد امنیت با بنیاد عدالت) از در تعارض درنمیآیند و تنها در شرایط تقاطعی (کارکرد امنیت با بنیاد عدالت و یا بنیاد امنیت با کارکرد عدالت) چنین تعارضی امکان تحقق مییابد. در این مواقع نیز به طور طبیعی کارکردها بر بنیادها اولویت پیدا میکنند.
تلفیقگرایی سومین رویکرد از نظریهپردازی اجتماعی در سه دهة آخر از قرن بیستم است که متأثر از دو رویکرد اثباتگرا و تفسیرگرا و به عبارتی کنشگرایان و اختیارگرایان افراطی و قائلین به آزادی بیحدوحصر ...
بیشتر
تلفیقگرایی سومین رویکرد از نظریهپردازی اجتماعی در سه دهة آخر از قرن بیستم است که متأثر از دو رویکرد اثباتگرا و تفسیرگرا و به عبارتی کنشگرایان و اختیارگرایان افراطی و قائلین به آزادی بیحدوحصر برای کنشگر از یک سو، و ساختارباوران و جبرگرایان در مقیدکنندگیِ ساختار، جامعه و نظام بر کنشگر (انفعال کنشگر) از سوی دیگر، به طور همزمان میباشد. تلفیقگرایان پیروان هر رویکرد را به تنهایی دارای کاستیهایی در روش و تقلیلگرا محسوب میکنند و خود به تبیین نظریهای تلفیقی با رابطهای دیالکتیکی و بازتابنده در چهارچوبی تاریخی و پویا (جهان مدرن) و مبتنی بر فرهنگ، ارتباطات و زبان میپردازند.
آنتونی گیدنز با طرح «نظریه ساختارمندیِ» خود مدلی پویا از رابطه کارگزار ـ سیستم ارائه میدهد: استقلال و محرکی انسان از یک سو و ساماندهی نهادها در تعامل اجتماعی از سوی دیگر (دوسویگی ساخت). پیـر بوردیو نیز با ترکیب نظریة عادتواره و حوزه در «ساختارگرایی تکوینی»اش خواهان رفع تناقض میان عینیتگرایی و ذهنیتگرایی است. یورگن هابرماس با ایراد نظریه «کنش ارتباطی» به ترکیب نظام دانش و معرفت (عوامل عینی) و منافع انسانی (پدیدههای ذهنی) میپردازد (عقلانیت ارتباطی). هر سه اندیشمند به اعادة حیثیت انسانی از یک سو و پویایی جامعه از سوی دیگر مدد میرسانند.
عصر مشرطیت و ورود ایران به عصر جدید، مبدأ چالشهای فکریِ متعدد و پایایی بوده که از جملة مهمترین آنها میتوان به نسبت میان سنت و مدرنیته اشاره کرد. از سویی مدرنیته قرار دارد که از دو عنصرتشکیل شده ...
بیشتر
عصر مشرطیت و ورود ایران به عصر جدید، مبدأ چالشهای فکریِ متعدد و پایایی بوده که از جملة مهمترین آنها میتوان به نسبت میان سنت و مدرنیته اشاره کرد. از سویی مدرنیته قرار دارد که از دو عنصرتشکیل شده است: یکی مدرنیزاسیون که مجموع رویدادهای سیاسی و اجتماعی و علمی و فنی است و در غرب پدیدار شده و اسباب پیشرفت صنعتی و قدرت سیاسی غرب را فراهم آورده، ودیگری مدرنیزم که به معنی تلاش برای جستجوی حقیقت به منظور خروج انسان از قیمومیت و اقدام به تعیین حدود عقل در زمینه شناخت است؛ در سوی دیگر، دین قرار دارد که خود از فربهترین عناصر سنت به شمار میآید. با توجه به این توضیح، مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه علمای دین و روشنفکران دورة مشروطیت را در ارتباط با نسبت سنت و عناصر مدرنیته مورد بررسی قرار دهد.
در این خصوص گروهی قائل به تقابل سنت و مدرنیته با دفاع از مدرنیته بودند و گروهی دیگر با توجه به ذات مدرنیته و فارغ از مدرنیزاسیون، قائل به تقابل سنت و مدرنیته شدند و گروه سوم که نگاهشان به مدرنیزاسیون بود نهتنها قائل به امکان جمع سنت و مدرنیته بودند بلکه باور داشتند آنچه امروزه از غرب میرسد در اسلام وجود داشته و اینک در حال بازشناسی است.
علی(ع) در نامة خود به حاکم مصر مینویسد «باید بهترین کارها در نزد حاکم، حد وسط آنها در «حق»، فراگیرترین آنها در «عدل» و جمعکنندهترین آنها در «رضایت مردم» باشد». به نظر میرسد ...
بیشتر
علی(ع) در نامة خود به حاکم مصر مینویسد «باید بهترین کارها در نزد حاکم، حد وسط آنها در «حق»، فراگیرترین آنها در «عدل» و جمعکنندهترین آنها در «رضایت مردم» باشد». به نظر میرسد سخن امام جملة پیچیدهای است که نیاز به تبیین دارد و باید در آن نسبتِ بین سه مفهوم سیاسی «حق، عدل و رضایت عمومی» روشن شود. در مراجعة نگارنده به برخی تفاسیر نهجالبلاغه و آثاری که در این خصوص وجود دارد، مطلب جدیدی به دست نیامد، پس از آن بود که تلاش شد تفسیر جدیدی از این سخن ارائه شود و بر اساس آن یک قاعدة کلان سیاسی در حوزة عدالت ارائه گردد. فارغ از اینکه تفسیر و قاعدة ارائهشده درست یا نادرست باشد، اما به اندازهای اهمیت دارد که هم مقالة حاضر را شایستة نقد میکند و هم نگارش تفسیرها و مطالب جدید را در خصوص جملة علی(ع) میطلبد.
محمد مجتهد شبستری از جمله نوگرایان دینی ایران معاصر است که بر مبنای معرفتشناسیِ هرمنوتیکی بهویژه با استفاده از هرمنوتیک دیالوگی گادامر و هرمنوتیک روشیِ بتی و هیرش به دین و متون دینی مینگرد. ...
بیشتر
محمد مجتهد شبستری از جمله نوگرایان دینی ایران معاصر است که بر مبنای معرفتشناسیِ هرمنوتیکی بهویژه با استفاده از هرمنوتیک دیالوگی گادامر و هرمنوتیک روشیِ بتی و هیرش به دین و متون دینی مینگرد. کانون نگرش دینی شبستری دو مقوله «پلورالیسم دینی» و «تجربة دینی» است که محصول قرائت وی از دین بر مبنای هرمنوتیک است. از نظر شبستری، اساساً مقولة دین در حوزة خصوصی جای دارد. از طرفی، شبستری در حوزة سیاست نیز نظراتی را ابراز نموده که مرکز ثقل آن مقوله «حقوق بشر» است. این مقاله به بررسی و سنجش نسبت میان این دو پرداخته است. حاصل کار اینکه تضمنّات و استلزامات هرمنوتیک و مفاد و اصول حقوق بشر به روایت شبستری با یکدیگر سازگار نبوده و رابطة میان آنها از شفافیت و استحکام منطقیِ لازم برخوردار نیست زیرا «حقوق بشر» مبتنی بر نگرش سوژهمحورِ مدرنیته است که تضمنات این نگرش با مبانی معرفتشناختیِ هرمنوتیکی خصوصاً با مبانی «هرمنوتیک دیالوگی»، ناهمخوان و متعارض است.