تحلیل گفتمانی به عنوان یکی از روشهای مطالعة پدیدهها در علوم انسانی به چگونگی تأثیر افکار و ایدههای نظاممند بر امور اجتماعی میپردازد. هر نظام گفتمانی از سه ویژگی استیلا، ضدیت و عاملیت ...
بیشتر
تحلیل گفتمانی به عنوان یکی از روشهای مطالعة پدیدهها در علوم انسانی به چگونگی تأثیر افکار و ایدههای نظاممند بر امور اجتماعی میپردازد. هر نظام گفتمانی از سه ویژگی استیلا، ضدیت و عاملیت برخوردار است. بر اساس پروژة استیلا، یک نظام درصدد سیطره بر تمامی ارکان یک جامعه است. این نظام برای بقای خویش نیازمند غیرِ بیرونی است تا بتواند حیات خود را بر اساس آن توجیه کند. همچنین زمانی که نظام گفتمانی، قدرت توجیهکنندگی خود را ازدست میدهد، نیروهای آن مجموعة گفتمانی، به صورت خودجوش به بازتعریف آن گفتمان میپردازند. در جمهوری اسلامی ایران بعد از ماجرای عزل بنیصدر، گفتمان اسلامگرایی با کنار گذاشتن گفتمان ملیگرایی لیبرال، سیطره یافت. این گفتمان که تاکنون تداوم یافته است، دالهایی مانند عدالت اجتماعی، دفاع از مظلوم و ظلمستیزی را مورد توجه قرار داد و مجموعة غرب بهویژه امریکا را به عنوان غیرِ بیرونیِ خود، بازتعریف کرد. خردهگفتمانهای این گفتمان مسلط، تاکنون با عطف توجه به دالهایی مانند امنیت و قدرت، هر کدام از دالهای محوری این گفتمان را مورد توجه قرار دادهاند. بنابراین با چنین رویکردی درصدد مقایسة دو خُردهگفتمان آرمانگرای ارزشمحور و ایدئولوژیک ارزشمحورِ عملگرا هستیم که در دو مقطع زمانی 68-1360 و 1384 تاکنون به وقوع پیوسته است. هر کدام از این دو خردهگفتمان به دلیل تأکید بیشتر بر دالهای گفتمان اسلامگرایی مانند عدالت اجتماعی، ظلمستیزی، دفاع از مظلوم و استکبارستیزی، ضمن پارهای تمایزهای شکلی، از نظر محتوایی مشابه یکدیگرند.
مقالةحاضر این تمایز شکلی و مشابهت محتوایی را در سطح خُرد بر کشورهای افغانستان و عراق، در سطح میانی بر لبنان و فلسطین و در سطح کلان بر امریکا و انگلیس مورد بررسی و کنکاش قرار میدهد.