یکی از مهمترین دستاوردهای دکتر علی شریعتی «ایدئولوژیک کردن دین» است که نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی و بهحرکت درآوردن تودههای ایران داشت. این اندیشه ایدئولوژیک در دهه نخست پس از انقلاب اسلامی ...
بیشتر
یکی از مهمترین دستاوردهای دکتر علی شریعتی «ایدئولوژیک کردن دین» است که نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی و بهحرکت درآوردن تودههای ایران داشت. این اندیشه ایدئولوژیک در دهه نخست پس از انقلاب اسلامی نیز آبشخور روشنفکران دینی بود و بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی از این اندیشه ایدئولوژیک و جهانبینی ارزشی حمایت میکردند. در این مقاله سعی بر آن است نتایج مترتب بر ایدئولوژیک کردن دین و عوارض و پیامدهای آن و همچنین مواضع مخالفان این ایده، مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد و با نگاهی تحلیلی و انتقادی این فرضیه مورد آزمون واقع شود که اندیشه ایدئولوژیک کردن دین نهتنها موجب حاکمیت دگماتیسم و فناتیسم نمیشود، بلکه ـ برعکس ـ موجب پویایی، تکامل فکری و عمل هدفمند (پراکسیس) میگردد.
این مقاله بر آن است تا در بررسی تعاملات دو حوزه دینی و دنیوی در سه دوره فکری در تاریخ فلسفه سیاسی غرب، قبل از مسیح، دوره کلیسا و جدید نشان دهد جدایی دین از سیاست در اندیشه سیاسی غرب پدیدهای دولایه در حوزه ...
بیشتر
این مقاله بر آن است تا در بررسی تعاملات دو حوزه دینی و دنیوی در سه دوره فکری در تاریخ فلسفه سیاسی غرب، قبل از مسیح، دوره کلیسا و جدید نشان دهد جدایی دین از سیاست در اندیشه سیاسی غرب پدیدهای دولایه در حوزه سپهر و عرصه عمل است. به عبارت دیگر لایه درونی فلسفه به دنبال بازخوانی امور و تفکیک ذهنی امر سیاسی از امر غیرسیاسی است تا معیار روشنی جهت عاملین سیاسی تجویز کند؛ هرچند در عرصه عمل عاملین سیاسی و غیر آن ناگزیر از تعامل با یکدیگرند. باز به بیان دیگر این مقاله ضمن پژوهش در حقوق شهروندی و ضرورت تعامل و پیوند عاملان سیاسی از عاملان غیرسیاسی، نشان میدهد چرا و چگونه امر سیاسی و غیر آن در سپهر نظر ناگزیر از تفکیک و تمیزند.
خداوند تعالی، نوعِ انسان را ـ فارغ از هر نژاد و مذهب ـ گرامی داشت و فرشتگان مأمور شدند در مقابل کرامت انسانی به سجده درآیند و از اینجا بود که ماهیت واحد انسانی شکل گرفت. این برابری ماهیت انسان در نظام خلقت، ...
بیشتر
خداوند تعالی، نوعِ انسان را ـ فارغ از هر نژاد و مذهب ـ گرامی داشت و فرشتگان مأمور شدند در مقابل کرامت انسانی به سجده درآیند و از اینجا بود که ماهیت واحد انسانی شکل گرفت. این برابری ماهیت انسان در نظام خلقت، برابری او را در نظام سیاسی رقم زد و درنتیجه «برابریهای سیاسی ـ اجتماعی» را برای او به دنبال آورد. این برابریها عمدتاً در پنج مورد خلاصه میشوند که عبارتند از: 1) برابری مردم در نگرش حاکمان؛ 2) برابری مردم در رفتار حاکمان؛ 3) برابری مردم و حاکمان؛ 4) برابری در امکانات و امکانها و 5) برابری صاحبان ادیان مختلف. دو اصل «شفافیت و تقدم آسیبمندان اجتماعی»، ضمانتاجرا و صحت اجرای این برابریها هستند. تنها ملاک برتری انسانها تقواست که به تصریح امام علی(ع) اجر و پاداش آن روز قیامت نزد خداست و هیچ امتیازی در حوزه حقوق سیاسی ـ اجتماعی به دنبال ندارد.
پس از این مرحله، در حوزه سیاست و اجتماع، به لحاظ توان، تلاش و استعداد، ما با انسانهای متفاوتی روبهرو هستیم و از آنجا که حق برابر برای انسانهای برابر است و در اینجا انسانها متفاوت میشوند، ضرورتاً باید نابرابریهایی در عرصه اجتماع شکل گیرد که شرط مشروعیت این نابرابریها، عادلانه بودن آنهاست. به موجب این شرط، برابریهای سیاسی ـ اجتماعی با عبور از قاعده «مردم به میزان عدالت در حق یکسانند»، در قالب نابرابریهای عادلانه تداوم مییابد.
نوشتار حاضر درصدد بررسی مقام و جایگاه تخیل در فلسفۀ سیاسی اسلامی با تأکید بر مهمترین فیلسوف سیاسی جهان اسلام ابونصر فارابی است. عمدۀ مورخان فلسفه، تاریخ فلسفۀ سیاسی را از منظر عقل و مباحث وابسته به ...
بیشتر
نوشتار حاضر درصدد بررسی مقام و جایگاه تخیل در فلسفۀ سیاسی اسلامی با تأکید بر مهمترین فیلسوف سیاسی جهان اسلام ابونصر فارابی است. عمدۀ مورخان فلسفه، تاریخ فلسفۀ سیاسی را از منظر عقل و مباحث وابسته به آن طرح نمودهاند و نسبت به جایگاه تخیل در فلسفۀ سیاسی غافل بودهاند. سرچشمۀ این بیتوجهی به جایگاه تخیل را باید در اندیشههای بنیانگذاران فلسفه در یونان باستان جستجو کرد. در فلسفۀ یونانی، تخیل در مرتبه نازلی از سلسلهمراتب قوای نفس قرار میگرفت و این تلقی از مجرای ترجمۀ آثار ارسطو به فلسفه اسلامی منتقل شد.
فلاسفۀ اسلامی اما برای تبیین وحی و دیگر پدیدههای معنوی از همان آغاز به تخیل متوسل شدند زیرا دریافتند نمیتوان این پدیدهها را با رویکرد خردگرایانه به درستی توضیح داد. فارابی که مؤسس فلسفه در دورۀ اسلامی بود بهویژه در کتاب «اندیشههای اهل مدینۀ فاضله» کوشید با توسعه جایگاه تخیل، آن را با مباحث فلسفۀ سیاسی خویش پیوند دهد. نتیجۀ این تلاش فارابی گشودن راهی برای ورود تخیل به فلسفۀ سیاسی بود. اهمیت طرح فارابی بدین جهت است که بر جنبههایی از حیات سیاسی انگشت نهاد که یونانیان از آن غافل بودند. برخی پژوهشهای جدید اهمیت تأکید فارابی بر مقام تخیل در سیاست را تأیید کردهاند.
رویهمرفته، میتوان تاریخ اندیشه در مغربزمین را به سه دوره بسیار بزرگ تقسیم کرد. شاید بهشایع بتوان از سه پارادایم ماقبل مدرن، مدرن و پسامدرن نام برد. بهنظر میرسد سرشت رادیکال و شالودهشکن ...
بیشتر
رویهمرفته، میتوان تاریخ اندیشه در مغربزمین را به سه دوره بسیار بزرگ تقسیم کرد. شاید بهشایع بتوان از سه پارادایم ماقبل مدرن، مدرن و پسامدرن نام برد. بهنظر میرسد سرشت رادیکال و شالودهشکن اندیشه پسامدرن در مقایسه با اندیشههای دو دوره پیشین نمایان میشود. لذا نگارنده با بهرهگیری از مبانی نقادیشناختی پسامدرن بر آن است تا ویژگیهای متفاوت هر دوره را نسبت به دوره بعدی مورد بررسی قرار دهد. طبق چنین مدعایی این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که سیر اندیشه دربرگیرنده پنج بخش اصلی است که عبارتند از؛ معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی و فرجامشناسی. در نتیجه میتوان با درآمیختن سه دوران طولی یا تاریخی با پنج بخش اندیشه و مقایسهای که در این نوشتار صورت گرفته به ژرفای سرشت ناهمسانی و علت آن در ادوار سهگانه پی برد.
روششناسی اندیشه سیاسی اسکینر دارای دو وجه سلبی و ایجابی است: وجه سلبی آن مشتمل بر نقد دو روششناسی قرائت متنی و زمینهای است که حاصل آن تبیین اشکالات و ابهامات هر دو و در نهایت اثبات عدم کفایت آنها در ...
بیشتر
روششناسی اندیشه سیاسی اسکینر دارای دو وجه سلبی و ایجابی است: وجه سلبی آن مشتمل بر نقد دو روششناسی قرائت متنی و زمینهای است که حاصل آن تبیین اشکالات و ابهامات هر دو و در نهایت اثبات عدم کفایت آنها در شناخت و فهم اندیشههای سیاسی است. منظور از وجه ایجابی، همانا روششناسی خاص اسکینر است که بر اساس آن، برای فهم معانی اصطلاحات و مفاهیم و گزارههای سیاسی اندیشمندان هر دوره تاریخی، علاوهبر مطالعه آثار و متون آنها و شناخت زمینههای اجتماعی و سیاسی آن دوره، باید نیات و مقاصد آنها را دریافت. برای نیل بدین مقصود نیز باید جریانها و گرایشهای فکری، مباحث و استدلالهای رایج و پرسشها و پاسخهای مطرح در آن دوره و خلاصه فضای زبانی ـ گفتمانی و فکری ـ اجتماعی حاکم بر آن دوره را دریافت
الگوی مردمسالاری دینی از ظرفیت انتقادی خاصی نسبت به الگوهای نظری نظام سیاسی برخوردار میباشد. مقاله حاضر، با الهام از آموزههای نظریه انتقادی نو و تبیین ظرفیت انتقادی الگوی نظم دموکراتیک مشورتی بهمثابه ...
بیشتر
الگوی مردمسالاری دینی از ظرفیت انتقادی خاصی نسبت به الگوهای نظری نظام سیاسی برخوردار میباشد. مقاله حاضر، با الهام از آموزههای نظریه انتقادی نو و تبیین ظرفیت انتقادی الگوی نظم دموکراتیک مشورتی بهمثابه حاصل نظریه انتقادی نو، ابتدا به تبیین همسوییها و قرابتهای نظری الگوی نظم دموکراتیک مشورتی با الگوی مردمسالاری دینی پرداخته، سپس با مقایسه الگوی مردمسالاری دینی با چهار الگوی نظم سلطانی، سکولار اسلامی، لیبرال دموکراسی و نظم دموکراتیک، بر ظرفیت انتقادی الگوی مردمسالاری دینی و افزون بودن آن نسبت به نظم دموکراتیک مشورتی، استدلال نموده است. هدف اصلی مقاله افکندن پرتوی روشن بر ایده «ضرورت» مردمسالاری دینی برای کشورهای اسلامی در شرایط کنونی جهان اسلام است.